از گذشته های دور ، هر زمان که انسان دچار مشکل یا پریشانی خاطری میشد ،دست به دعا و نذر و نیاز بر میداشت.
این دعا و نذر و نیاز در میان تمامی اقوام و ادیان رایج و مرسوم بود و دعاهای هر فرد بنا بر ظرفیتش، مورد استجابت قرار میگرفت.
اما از زمان آغاز غیبت کبری تا کنون دعاهای افراد به گونه ای دیگر به استجابت میرسد.
خداوند متعال در تمامی اعصار گذشته ،از خلقت اولین انسان تاکنون ،زمین را بدون راهنما و هدایتگر نگذاشته است و همیشه حجتی که سرشار از خصایص نیکو و پسندیده یا به عبارتی انسانی کامل برای هدایت همنوعانش قرار داده است.
و اکنون در عصر ما این حجت خداوند که سرشار از خصوصیات نیک و پسنیده انسانیست ،امام حاضر ،حضرت مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )است.
زمانی که ما به این فرستاده و حجت کامل و بی نقص خداوند متوسل میشویم و خواسته و نیاز خویش را با ایشان در میان میگذاریم ، با حکمت و تدبیری که خداوند متعال در وجود مبارک ایشان نهاده است ،تمام زوایا و ابعاد خواسته و حاجت ما را مورد بررسی دقیق قرار میدهند و با کمک و دعای خیرشان ما را در مسیر خواسته ها و زندگیمان یاری و مدد میکنند.
در صورتی که حاجت و خواسته ما به زیان و ضرر ما بینجامد ایشان با قدرتی که خداوند در وجود مبارکشان قرار داده است ،به ما بینش و حکمتی القا میکنند تا با چشم و دیده ای بازتر به قضایا نگاه کنیم و راه خویش را جهت هر چه بهتر شدن زندگیمان با چشمانی تیز بینتر پیش گیریم.
باعث تاسف است که این روزها عده ای مشاهده میشوند که برای بر آورده شدن حاجات و نیازهایشان ،دست به دامان خرافات و سحر و جادو و رمل میشوند که این موضوع نه تنها آنها را از مقصود و هدف خیرشان باز میدارد بلکه آنها را به موهومات و پوچی و پستی سوق میدهد و آنها را از مسیر اصلیشان کاملا دور وپرت میکند.
در عصر ما دانشمندان و متفکران به این نتیجه رسیده اند که بالاترین قوانینی که بر دنیا حکومت میکند دو قانون جاذبه و قدرت تفکر است.
کسی منکر این موضوع نمیتواند باشد که قدرت تفکر و قانون جاذبه نقش مهمی در جهان ما ایفا میکنند اما،همیشه تفکر در مورد مسائل پیش رو ،نتیجه قابل قبولی در نتیجه ندارند.چه بسیار کسانی که از قدرت تفکر بالایی برخوردار بودند اما در مسایلی این تفکر چاره ساز نگردیده است و درنتیجه به مطلوب خویش دست نیافته اند.
ساختمانی چند طبقه را فرض کنید که تعداد زیادی در آن سکونت دارند.آنها برای مشاهده تصویری شفاف از تلویزیون نیاز به ارتباط بوسیله یک رشته سیم با آنتن مرکزی دارند.حال اینکه برای دریافت تصاویر به صورت شفاف و نه بصورت برفکی و بی کیفیت ،نیاز به یک تقویت کننده داریم ،به این معنی که ارتباطی مستقیم بین تصویری با کیفیت و شفاف و تقویت کننده آنتن وجود دارد.
ما هم نیازمند تقویت کننده ای هستیم تا بکمک آن افکارمان را پرورش دهیم تا به نتیجه ای با کیفیت تر و مطلوبتر دست یابیم.
اکنون که دنیا منتظر ظهور منجی عالم بشریت حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف )است و ایشان هنوز ظهور نکرده اند ،تمامی قوانین حاکم بر جهان از جمله جاذبه و تفکر ،حول محور ایشان میچرخد و ما باید برای رسیدن به خواسته هایمان از این محور و مدار فاصله نگیریم.
اگر در مسیر زندگی همیشه از ایشان یاری طلبیم و منتظری واقعی در رکابشان باشیم و در امور و گرفتاریهای زندگیمان به ایشان متوسل شویم برای ارتباطی بهتر و اثر بخشتر با پروردگار، مطمئنا انرژی و قدرتی بی مثال ما را احاطه خواهد کرد که بر تمامی امور زندگیمان تاثیر گذار خواهد بود و به بیانی دیگر باعث انقلابی بزرگ در وجودمان خواهد شد که سعادتمندی دو دنیا را برایمان به ارمغان خواهد آورد.
انسان به چه قیمتی حاضر است از این چشمه زلال سعادت؛این انرژی و قدرت والا و خدایی چشم پوشی کند و دل به انرژی هایی بسپارد که قادر به کنترل و اثر بخشی بر خود هم نیستند.
استان اردبیل که در شمال غربی فلات ایران در زیر سایه سبلان4811 متری جای دارد، نه تنها از نظر آثار باستانی و تاریخی محلی دیدنی است،بلکه با داشتن گردشگاههای آبی همچون چشمه های آبگرم و دریاچه هایش از نظر طبیعی از تفرجگاه های مهم کشور بحساب می آید.
یکی از این گردشگاه های آبی دریاچه نئور(Neoor)است که در 48کیلومتری جنوب شرقی اردبیل با2700متر ارتفاع از سطح دریا قرار گرفته است و یکی از زیستگاه های پرندگان مهاجر از جمله انقوت و همچنین یکی از تفرجگاه های ماهیگیران میباشد که همه ساله برای شرکت در مسابقه ماهیگیری در آن محل گرد هم می آیند،زیرا ماهی قزل آلای این دریاچه طرفداران بسیار دارد.
وسعت دریاچه بیش از 220هکتار و شامل دو دریاچه کوچک و بزرگ است،یکی به وسعت 40هکتار و دیگری 180هکتار.
در فصل بهار بعلت بارندگی بسیار این دو دریاچه بهم میپیوندند و دریاچه ای واحد میشوند.
بیشترین عمق دریاچه5/5 متر و میانگین ژرفای آن سه متر است.
اینجا مرزو بوم هزار آفتاب است،سرزمین آبادانی ؛ از سبزینگی نخلستانهایش تا شنهای روان کویرش ، از دریای بیمثالش تا کوه های سر به فلک کشیده اش، همه و همه بوی مسلمانی و وطن پرستی میدهد و این شمیم شهیداست،شمیم از خود گذشتگی و انفاق جان ، که طعم زندگی را برای ما به ارمغان آورد تا اکنون لذت این آبادانی را بچشیم.
دیار ما دیار اجنبی ،دیار ی که زیر سلطه بیگانگان سر تعظیم فرود آورد نیست،اینجا دیار اسلام و عشق و مردانگی است،دیار عیاران و مردان تاریخ و مظلومیت و شهادت است.
پهنه ی فراخ و گسترده ایران زمین با داشتن اقوام و ملل گوناگون،به مثابه انگشتری نایاب است که خالق منان با اعجازی بی نظیر،زیباترین و گرانبهاترین گوهر ها را چون لعل و در و مرجان در جای جای آن ودیعت نهاده و چشم هر بیننده ای را خیره ساخته است، هیچ کدام از این گوهرها به تنهایی ارزش و بهای لازم را ندارند و فقط مجموعه ترکیبی آن،چنین نادر و نایاب تلقی می شود.
گوشه گوشه این مرزوبوم مورد هجوم اجنبیان قرار گرفته است و هر بار این مردم غیور این سرزمین بو ده اند که دست اجنوی را از دامان سرزمین خداییشان قطع کردند و از ذره ذره خاک کشورشان پاسداری کرده اند.
کدام نقطه این سرزمین شهید تقدیم میهن و دین خود نکرده است؟ کدام مادر و کدام پدر ،داغ فرزند و جگر گوشه اش را در مناطق مرزی این سرزمین پاک ندیده است؟در کدام نقطه این سرزمین ،جانباز عزیزی نیست که هنوز درد ترکش و آثار جهاد حق علیه باطل را به عشق میهن و دیانتش تحمل نمیکند؟
و هنوز هم ،همه آماده ایم...سینه هایمان را سپر کنیم...در برابر ظلم و استعمار...در برابر هر کسی که به خود اجازه دست درازی به مرز و بوم این کشور را بدهد...
ما ملت ستیزه جویی نیستیم اما...تا آخرین قطره خونمان از وطن و دینمان پاسداری میکنیم...
امام خمینی رحمة الله علیه در جواب کسانی که در زمان جنگ از کمبودها و نواقص و فشار ها برای انجام عملیات جنگی سخن میگفتند میفرمود:
اگر آنها همه چیز دارند؛شما آدم دارید.(به روایت شهید / کتاب امام و دفاع مقدس)
و این واضح است که منظور حضرت امام خمینی رحمة الله علیه از آدم،عده نفرات و کمیت آنها نبود بلکه منظور ایشان کیفیت و قدرت دینی و عرفانی و رزمندگی نفرات بود.و براستی که همینگونه بود.از درجه داران ارشد گرفته تا نوجوانان پاک و غیور ،همه و همه آمده بودند تا دفاع کنند از دیانت و میهن و ناموس خود.آمده بودند ریشه ظلم را بخشکانند؛آمده بودند به وظیفه ملی و دینی خود عمل کنند و هراسی از امکانات و تسلیحات دشمن نداشتند.
آقا...صدای گامهای امید بخشتان را هر روز در ذهنم پرورش میدهم...
عمری عهد خواندم و سعی کردم عهد نشکنم...عمری منتظر بودم و سعی کردم منتظر واقعی باشم...
عمری نگاه خسته مادرم را بهانه آمدنت کردم...عمری اشکهایم را پشت پنجره سکوتم حبس کردم...تا کسی نخندد به اشکهایم...
آقای مهربانیها...از وقتی فهمیده ام شما بین ما هستید...به هر که میرسم سلامش میکنم...شاید او...شما باشید...
مدت زیادیست آرزویی نکردم جز...آرزوی روزی که سپیده صبحش شما باشید...روزی که نور باران میشود از زمین تا عرش کبریا...و نور سیاهی و تباهی را در کام خود میکشد...و نور پیروز میشود...روز نور علی نور...
روزی که روز وصال عاشقان است...روزی که آقای خوبیها قدم بر دیدگانِ ترِ منتظرانش میگذارد...و دیگر یتیمی غصه ی بی پدری در دلش نمی ماند...
روزی که بیچارگان و درمندگان بعد از خداوند پناه و یائری مییابند...و قلبهایشان با وجود شما آرام میگیرد...
روزی که ستم و ظلم هراسان از هر طرف میگریزد...اما راه فراری نمی یابد...
راستی آقا...میهمان خانه فقیرانه ما هم میشوید؟...آخر مادرم سالهاست به نیت ظهورتان... نماز استغاثه به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)میخواند...میترسم آقا..مادرم آرزو به دل بماند...
مادرم دلش که میگیرد...میگوید یا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ادرکنی...من هم که دلم میگیرد همین را میگویم...آقا...شما را به مادر بزرگوارتان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) قسم میدهم...مادرم را بی جواب نگذارید...
دلم تنگ است...همه جا تاریک...ثانیه هایم خسته اند...دلم نور میخواهد...
خسته از انتظار نیستم...خسته از این فکرم...که وقتی طلوع میکنید...من غروب کرده باشم...
(نوید داد به جهان،خالق انسان***نشان زمولد شاه زمین،امام زمان(عج))
(شهِ کشور گیتی، ولیِ هر دو جهان***جهانِ فضل و شرف، پیشوای هر دو جهان)
(نوید داد علی(ع) را پیغمبر(ص) و فرمود***زگوهر تو عیان میشود دُری رخشان)
(اساس عدل و سعادت ازو شود مأمور***بنای ظلم و شقاوت از او بود ویران)
(هنوز درّ وجود ترا ندیده صدف***که انتظار تو در خلق بود از دل و جان)
(چه بودی ار بجهان مِهر عالم آرایت***چو مِهر و ماه شدی در زمانه نور افشان)
(قضا بخدمت تو از ازل ببسته میان***قدر بطاعت تو تا ابد گشاده میان)
(زمین برای وجودت ،لیاقتی چو نداشت***زد آسمان بکمر،بهر خدمتت دامان)
(در انتظار قدوم تو مشعلی هر شب***ببام خود نهد از ماه و اختر تابان)
(همه لقای تو را در جهان طمع دارند***در انتظار شوق وصال تو خسته و نالان)
هدف این مقاله ، بحث در مورد نکات زیر است:
1-احترام منزل و محل سکونت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در قرآن کریم و سنت پیامبر.
2- عصمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از زبان پدر بزرگوارشان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)
3-هتک حرمت نسبت به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) پس از شهادت پدر گرانقدرش حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم).
***
اولین مورد ،تشریح موضوع احترام منزل و محل سکونت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در قرآن کریم و سنت پیامبر است.
پیامبر این آیه مبارکه را پس از نزول در مسجد تلاوت کردند:
فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالغُدُوِّ وَالْأَصَالِ ***سوره مبارکه نور-آیه 36***
(این نور هدایت) در خانه هایى است که خداوند اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند.
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) این آیه شریفه را تلاوت فرمودند یکی از حاضران از جایش برخاست و گفت:
ای پیامبر خدا، هدف و منظور از بُیُوتٍ با این تاکید چیست؟
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند:
خانه پیامبران.
در همین زمان ابوبکر از جای خود بلند شد و به سمت خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه السلام) اشاره کردو گفت:
ای پیامبر خدا،آیا این خانه ،از خانه هایی است که شما میگوئید؟
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) پاسخ دادند:
بله، این خانه از بهترین و برجسته ترین آن خانه هاست.(1)
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) بمدت نه ماه به در خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و همسر بزرگوارش حضرت علی (علیه السلام) می رفت و بر آنها سلام میکرد و این آیه شریفه را برای آنها تلاوت میفرمودند:(2)
وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا***سوره مبارکه احزاب-آیه33***
و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهاى خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان برید خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند(33)
آری، مطمئنا سرایی که اصحاب کسا را در خود جای داده است و خداوند از آن با شکوه و عظمت سخن میگوید،حتما و باید مورد احترام همه مسلمین باشد.
و باید دید که پس از شهادت حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلم) چقدر حرمت و احترام این خانه حفظ شد ؟
و اما دومین موضوع قابل بحث عصمت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از زبان پدر بزرگوارشان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از مقام و مرتبه بالایی برخوردارند.از جمله مقامات ایشان عصمت و پاکی ایشان از گناه میباشد که حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) در سخنانشان بارها به این موضوع اشاره داشته اند.
ایشان در این باره فرموده اند:
فاطمه بضعه منّی فمن اغضبها اغضبنی(3)
« فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد بسان این است که مرا خشمگین کرده است »
خشم و ناراحتی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)باعث ناراحتی و اندوه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) است که در قرآن کریم سزای اینچنین شخصی، اینگونه بیان شده است:
وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ***سوره مبارکه توبه-آیه61***
و از ایشان کسانى هستند که پیامبر را آزار مىدهند و مىگویند او زودباور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ایمان دارد و [سخن] مؤمنان را باور مىکند و براى کسانى از شما که ایمان آوردهاند رحمتى است و کسانى که پیامبر خدا را آزار مىرسانند عذابى پر درد [در پیش] خواهند داشت (61)
دلیلی از این روشنتر و استوارتر بر اثبات عصمت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)وجود دارد که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است در گفتارهایشان فرموده اند که رضای دخترشان مایه رضای خداوند و خشمش باعث خشم خداوند میشود.
یا فاطمهُ انّ اللّه یغضبُ لِغضبک و یَرضى لرضا(4)
«دخترم فاطمه!، خدا با خشم تو، خشمگین، و با خشنودى تو، خشنود مى شود»
و بهمین دلیل ایشان سرور تمامی زنان دنیا هستند و نزد خداوند چنین مقام والایی دارند.پیامبر در این مورد فرموده اند:
«یا فاطمه! الا ترضین ان تکونَ سیدهَ نساء العالمین، و سیدهَ نساءِ هذه الاُمّه و سیده نساء المومنین».(5)
«دخترم فاطمه! آیا به این کرامتى که خدا به تو داده راضى نمى شوى که تو، سرور زنان جهان و سرور زنان این امّت و سرور زنان با ایمان باشى».
و اما هتک حرمت نسبت به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در دفتر دوم مورد بررسی قرار خواهد گرفت ان شاء الله.
پا ورقی:
1-قرا رسول اللّه هذه الآیه (فى بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه» فقام الیه رجل: فقال: ای بیوت هذه یا رسول اللّه؟ قال: بیوت الانبیاء، فقام الیه ابوبکر، فقال: یا رسول اللّه: ا هذا البیت منها، ـ مشیراً الى بیت علی و فاطمه قال: نعم، من افاضلها (الدر المنثور: 6/203; تفسیر سوره نور، روح المعانى: 18/174).
2. در المنثور: 6/606.
3. فتح البارى در شرح صحیح بخارى: 7/84 و نیز بخارى این را در بخش علامات نبوت، جلد 6، ص 491، و در اواخر مغازى جلد 8، ص 110 آورده است.
4. مستدرک حاکم: 3/154; مجمع الزوائد: 9/203 و حاکم در کتاب مستدرک احادیثى مى آورد که جامع شرایطى باشند که بخارى و مسلم در صحت حدیث، آنها را لازم دانسته اند.
5. مستدرک حاکم: 3/156.
در قرآن کریم خداوند بارها از مقام و شان والدین در نظر خود سخن گفته است و حتی در این خصوص احکام خاصی در نظر گرفته است.
از طرفی همین توجه و شان و مقام والایی که خداوند برای والدین ،مخصوصا مادر نزد خود دارد باعث شده است که دعای والدین و بخصوص مادر در حق فرزندانشان در سعادت و خوشبختی یا بد بختی آنان تاثیری شگرف داشته باشد.
قرآن تمامی انسانها را مکلف ساخته است که از والدین خود اطاعت و فرمانپذیری داشته باشند مگر دعوتشان به بی دینی و شرک که تنها موردی است که آنهم با حفظ احترام و تکریم اطاعت از آن جایز و روا نمیباشد.ضمن اینکه در ادامه نیز باید آنها مورد تکریم و احترام قرار گیرند تا آنها نیز از شرک و بی دینی دست بردارند و هدایت شوند.
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ***سوره مبارکه عنکبوت-آیه8***
و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکى کند و[لى] اگر آنها با تو درکوشند تا چیزى را که بدان علم ندارى با من شریک گردانى از ایشان اطاعت مکن سرانجامتان به سوى من است و شما را از [حقیقت] آنچه انجام مىدادید باخبر خواهم کرد(8)
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُوَإِن جَاهَدَاکَ عَلى أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ(14)(15)***سوره مبارکه لقمان-آیه14و15***
و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى و از شیر باز گرفتنش در دو سال است [آرى به او سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوى من استو اگر تو را وادارند تا در باره چیزى که تو را بدان دانشى نیست به من شرک ورزى از آنان فرمان مبر و[لى] در دنیا به خوبى با آنان معاشرت کن و راه کسى را پیروى کن که توبهکنان به سوى من بازمىگردد و [سرانجام] بازگشتشما به سوى من است و از [حقیقت] آنچه انجام مىدادید شما را با خبر خواهم کرد(14)(15)
از دیدگاه قرآن کریم اطاعت از فرامین و سخنان پدر و مادر بعد از اطاعت از دستورات و فرامین خداوند در درجه دوم اهمیت قرار دارد زیرا حقی که پدر و مادر به گردن اولادشان دارند بمانند حق الله است.
البته به این نکته باید اشاره کرد که اطاعت از فرامین و دستورات ائمه( علیهم السلام)و او لو الامر واجد شرایط، همان اطاعت از حکم خداوند است و تفاوتی با آن ندارد.به همین جهت ذکر شده است که بعد از فرامین و دستورات خداوند ،اطاعت از والدین دردرجه دوم اهمیت قرار دارد.
درباره مقام بالای مادر ،همیشه تاکید بیشتری لحاظ شده است.مثلا اینکه ،بهشت زیر پای مادران است یا اینکه مرد از دامان زن به معراج میرود.
پس هر کسی که میخواهد نزد خداوند درجه و مقام بالایی داشته باشد ابتدا باید احسان و نیکی به والدین ،بخصوص مادر گرانقدرش را مورد توجه و عنایت خاص قرار دهد که به تعبیری میتوان آن را مانند سکوی پرتابی به سمت خدایی شدن دانست.
زن با ایثار و گذشتی که خداوند در وجود پاکش نهاده است ،مرد را به سعادت و کمال میرساند و امنیت و آرامش را برایش به ارمغان می آورد،زیرا از خانه و خانواده است که عروج و اوج گرفتن شروع میشود و نام خداوند رفعت مییابد.
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ***سوره مبارکه نور-آیه36***
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نیایش مىکنند(36)
وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا***سوره مبارکه اسراء-آیه23***
و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى(23)
پس این موضوع را همیشه به یاد داشته باشیم که در تکریم و تجلیل شایسته از والدین ؛بخصوص مادر تلاش مضاعفی بکار گیریم و با اعمال نیک و پسندیده شرایطی را بوجود آوریم که نه فقط در یک روز بخصوص مثل روز مادر و یا پدر قدر آنها را تا حدودی ارج نهیم بلکه تمام روزهایمان روز مادر و زن و پدر مومن و صالح باشد که دوری جستن از این مهم ،همانا دوری جستن از بهشت جاویدان است.
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ(15)أُوْلَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ(16)***سوره مبارکه احقاف-آیه 15و 16***
و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد مىگوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتى را که به من و به پدر و مادرم ارزانى داشتهاى سپاس گویم و کار شایستهاى انجام دهم که آن را خوش دارى و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذیرانماینانند کسانى که بهترین آنچه را انجام دادهاند از ایشان خواهیم پذیرفت و از بدیهایشان درخواهیم گذشت در [زمره] بهشتیانند [همان] وعده راستى که بدانان وعده داده مىشده است(15)(16)
راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ.
لطفا در صورت کپی برداری ،منبع ذکر گردد.شایگان.
خداوند اراده کرد...زمین و آسمان باید موجود میشدند...توده ای از گاز به امر خداوند شروع به گردش به دور خود کرد...متلاشی شد و سیارات شکل گرفتند...
إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ***سوره مبارکه اعراف-آیه54***
در حقیقت پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت روز را به شب که شتابان آن را مى طلبد مىپوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند [پدید آورد] آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان(54)
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ***سوره مبارکه فصلت-آیه11***
سپس آهنگ [آفرینش] آسمان کرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمین فرمود خواه یا ناخواه بیایید آن دو گفتند فرمانپذیر آمدیم(11)
اکنون آسمان و زمین به امر خداوند خلق شده بودند...خداوند باز هم اراده کرد...شب و روز موجود شدند...
إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ***سوره مبارکه اعراف-آیه54***
در حقیقت پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت روز را به شب که شتابان آن را مى طلبد مىپوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند [پدید آورد] آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان(54)
و خداوند امر کرد...منظومه های شمسی وجود یافتند...ستارگان و ماه...چه عظمتی دارد کهکشانها...و این گوشه ای از عظمت خالق بی همتا است...
إِنَّ رَبَّکُمُ اللّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَکَ اللّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ***سوره مبارکه اعراف-آیه54***
در حقیقت پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت روز را به شب که شتابان آن را مى طلبد مىپوشاند و [نیز] خورشید و ماه و ستارگان را که به فرمان او رام شدهاند [پدید آورد] آگاه باش که [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدایى است پروردگار جهانیان(54)
و خداوند توانا...استحکام بخشید به آسمان ها و زمین...پس کو ها را آفرید...
وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ***سوره مبارکه فصلت-آیه10***
و در [زمین] از فراز آن [لنگرآسا] کوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد و مواد خوراکى آن را در چهار روز اندازهگیرى کرد [که] براى خواهندگاندرست [و متناسب با نیازهایشان] است(10)
اکنون خداوند هستی بخش زمین و آسمان را محل زندگی و حیات قرار داده بود ...و کوه ها را استحکام بخش آنها خلق کرده بود...حال به فرمان الهی...گیاهان و درختان و جانوران موجود شدند...
وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ***سوره مبارکه فصلت-آیه10***
و در [زمین] از فراز آن [لنگرآسا] کوهها نهاد و در آن خیر فراوان پدید آورد و مواد خوراکى آن را در چهار روز اندازهگیرى کرد [که] براى خواهندگاندرست [و متناسب با نیازهایشان] است(10)
یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ***سوره مبارکه سبا-آیه2***
آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از آن بر میآید و آنچه از آسمان فرو میشود و آنچه در آن بالا میرود [همه را] میداند و اوست مهربان آمرزنده(2)
زمین آماده و محیا بود...و اکنون خداوند اراده کرد...خلیفه ای خلق کند بر روی زمین...جانشینی شایسته...اشرف مخلوقات...انسان...پس حضرت آدم(علیه السلام) را خلق کرد...
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ***سوره مبارکه بقره-آیه30***
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسى را مىگمارى که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه مىکنیم و به تقدیست مىپردازیم فرمود من چیزى مىدانم که شما نمىدانید(30)
راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ.
درسهایی از زندگی امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام ) و بانوی عصمت و طهارت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها).
1-هم کفو و هم مرتبه بودن:
یکی از مسایل و اصولی که در امر ازدواج بسیار مهم و ضروری به نظر میرسد و میتوان از آن بعنوان یکی از رموز موفقیت در ازدواج مد نظر قرار داد؛ هم کفو و هم رتبه بودن طرفین است.
به جرات میتوان گفت زمانی دختر و پسر درک متقابلی نسبت به یکدیگر میتوانند داشته باشند که،هم شان و همتای یکدیگر باشند.
همتایی و هم مرتبه بودن فقط محدود به مسایل ظاهری مثل مادیات و ظاهر و مسائل نژادی و قومی و رفاهی نیست ،بلکه هم مرتبه بودن آرمانها ،اصول و تمایلات فکری و روانی ،میزان معلومات علمی و دینی ،اعتقادات مذهبی و دینی،و ارزشی که برای آن اعتقادات قائل هستند و همچنین میزان ارج نهادن به اصوال اخلاقی ،انسانی و فرهنگیست.
همانطور که در قرآن کریم میخوانیم:
" وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ "***سوره مبارکه نور-آیه 26***
(زنان پاک لایق مردان پاکند )
و در جایی دیگر خداوند میفرمایند:
"فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ"***سوره مبارکه نساء-آیه3***
(پس با زنان پاک ازدواج کنید )
" وَلاَ تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلاَ تُنکِحُواْ الْمُشِرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُوْلَئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ یَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ"***سوره مبارکه بقره-آیه221***
و با زنان مشرک ازدواج مکنید تا ایمان بیاورند قطعا کنیز با ایمان بهتر از زن مشرک است هر چند [زیبایى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند قطعا برده با ایمان بهتر از مرد آزاد مشرک است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مىخوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مىخواند و آیات خود را براى مردم روشن مىگرداند باشد که متذکر شوند(221)
حق مسلم این است که اگر مسئله هم مرتبه بودن و هم کفوی در میان نبود،دختران خوش چهره زیادی در شهر مدینه بودند که آرزویشان ازدواج کردن با امام علی (علیه السلام) بود که ایشان حتی برای خواستگاری به آنها مراجعه نکردند.همچنین حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نیز خواستگاران زیادی داشتند که هر بار ایشان و پدر بزرگوارشان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)راضی به وصلت با آنها نمیشدند.
فقط روح بزرگ و مرتبه والای حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)بود که شکوه ایمان و بلندی مرتبه معنوی و اخلاقی حضرت علی (علیه السلام) را فهمید و برایش قابل درک بود.
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد هم کفوی و همتایی ایشان میفرمایند:
اگر خداوند علی(علیه السلام) را نمیآفرید برای فاطمه(سلام الله علیها) کفو و همتایی وجود نداشت.(1)
2-خواستگاری کردن بی واسطه:
خواستگاری حضرت علی (علیه السلام) از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بدون هیچ واسطه و تشریفات مقدماتی از حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) انجام شد.
3-اولین و مهمترین شرط قبول ازدواج؛ رضایت و خواست دختر:
همانطور که پیغمبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) وقتی به خواستگار (حضرت علی (علیه السلام))پاسخ مثبت دادند که اطمینان از رضایت و خواست دختر بزرگوارشان(حضرت فاطمه(سلام الله علیها))پیدا کردند.
4-قناعت:
در امر تهیه جهیزیه دختر ،به تهیه ضروریات و وسایل اصلی زندگی در آن عصر اکتفا شد .
از سیرت و زندگی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)باید درس بگیریم و در اصول و الگوهای مصرفمان تجدید نظر اساسی و بنیادی انجام دهیم.و در این دنیای زودگذر و فنا پذیر به حداقل مادیات قناعت کنیم تاقادر باشیم از این دنیای فانی سبکبار بگذریم و خود را نیازمند و محتاج و برده دیگران نسازیم.
مادر بزرگوار حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) از ثروتمندان عرب در عصر و دوره خویش بودندو پدر گرانقدرشان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) پیغمبر اسلام بود و طایفه بنی هاشم از طوایف اصیل ،با نفوذ و با احترام عرب بشمار می آمد،همینطور از لحاظ علمی و آگاهی و اندیشمندی ،حضرت فاطمه شخصی بر جسته بودند.آیا با وجود این خصوصیات ،حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) قادر نبود جهیزیه سنگین و زیادی برای دخترش فراهم کند؟
مطمئنا جواب مثبت است.اما اصول و روش زندگی و سیرت پاک حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) و خاندان پاک و مطهرش بر ساده زیستی و زندگی بی تشریفات استوار است.
متاسفانه در جامعه امروز ما در تعدادی از خانوارها، که بیشتر خانواده های ثروتمند و مرفه هستند ،جهیزیه دخترانشان بمانند نمایشگاه بین المللی کالا ها و اجناس داخلی و خارجی است که در حضور اقوام و آشنایان به نمایش گذاشته میشود تا هم برقش چشم های ظاهر بین را خیره کند و هم عبرتی برای دیگران باشد.
5-تهیه کردن مکانی برای ورود عروس:
حال ببینیم امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام)، شهسوار و مرد غیور اسلام،کسی که از مقربین درگاه خداوند و محبوبترین و پسندیده ترن مردان در پیشگاه خداوند متعال و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم )است برای ورود و اسکان نو عروسش حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها )چه کردند.
ایشان بدین صورت اتاق خویش را محیای ورود تازه عروسشان کردند.
نخست مقداری ماسه کف اتاق خود ریختند و آن را در سرتاسر اتاق پهن کردند .تکه چوبی تهیه نمودند و به طرفی از اتاق وصل کردند تا لباسهایشان را روی آن بگذارند و پوست گوسفندی کف اتاق انداختند و بالشی که در داخلش لیف خرما گذاشته بود را در آنجا نهاد.
تنها همین.(2)
پینوشت:
1-ینابیع الموده، ص 177 و 237.
2-- زندگانی حضرت فاطمه علیهماالسلام و دختران آنحضرت مولف سیدهاشم رسولی محلاتی ص56
ای ستاره ای که به خورشید نبوت نزدیک شدی و زخم روزگار کبودت کرد ،دلت از نامردمیها خون شد ،از کوچه های غریب، که شب آخر،تنهایت گذاشتند و عمری مولایم حضرت علی (علیه السلام)را.
ای مهربانترین مادر...چه خوب شهادت آموختی به فرزندان پاک و مطهرت...و چه مظلومانه شهید شدید تا مظلومیت را برای وارثان شهادتتان به ارث بگذارید...صدای ناله هایتان را فقط بر عرش نشستگان شنیدند...تو آسمانی درد میکشیدی و به آسمانی که به آنجا تعلق داشتی بازگشتی...
آخر دیگر دنیا تاب بودنت را نداشت...تو آسمانیتر از اینها بودی که زمین تاب ماندنت را داشته باشد...چقدر بهار نوزدهم حسرت خورد که لیاقت وجود نازنینتان را نداشت...آمده بودید تا درس شهادت بیاموزید و شهادت بپرورید و بازگردید...
به بهانه مادر...
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ...***سوره مبارکه روم-آیه41***
فسادش دنیا را فرا گرفت...
با همان دستان نفرین شده ای که ...
و تا امروز گوش عالمیان، از کبریا تا بزمین را کر کرده است...صدای...صدای ...صدای آن سیلی...
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ...***سوره مبارکه احزاب-آیه53***(1)
مادر...
عالم میداند که شما اجازه ندادید...
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ***سوره مائده-آیه67***
ای فرستاده و رسول من...تو علی (علیه السلام) را بعنوان وصی و وارث ولایت معرفی کن...
و ما شما را از فتنه ها ی مردم حفظ میکنیم...
او بازوی حضرت فاطمه(سلام الله علیها)است...
نمیگذاریم ضربه ای بر رسالت تو وارد کنند...
دخترت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) جلو این ضربه ها را خواهد گرفت...
لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا...***سوره مبارکه بقره-آیه286***
بی بی...
شما وجودتان چه وسعتی داشت...
وگرنه...
آتش بسیار سوزانتر از آن بود که...
و ضربه...
بسیار قویتر و شکننده تر از آنها بود که...
تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء...
فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ***سوره مبارکه قصص-آیه25***
پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مىداشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مىطلبد تا تو را به پاداش آبدادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى(25)
و چقدر کوچه باریک بود وشما دستتان به دیوار...کشان کشان...
فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ....فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی...***سوره مبارکه مریم-آیات23و24***
ولی اینبار...
در خانه در میان شعله ها میسوخت ...و بی بی تکیه گاهش آن در بود...و چهره کبودش پر از غم و حزن...
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ***سوره مبارکه حجر-آیه97***
و قطعا مىدانیم که سینه تو از آنچه مىگویند تنگ مىشود (97)
فقط پروردگار میداند...
که سینه شما از کدامیک بیشتر بتنگ آمد...
از اینکه او بر روی سینه اتان نشست...
یا از بردن نام مبارک مادر تان با آن دهان و زبان کثیفش...
پاورقی:
شان نزول آیه
1- هنگامى که رسول خدا با" زینب بنت جحش" ازدواج کرد، ولیمه نسبتا مفصلى به مردم داد. انس که خادم مخصوص پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، مىگوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله) به من دستور داد که اصحابش را به غذا دعوت کنم، من همه را دعوت کردم، دسته دسته مىآمدند و غذا مىخوردند و از اطاق خارج مىشدند، تا اینکه عرض کردم اى پیامبر خدا! کسى باقى نمانده که من او را دعوت نکرده باشم. فرمود: اکنون که چنین است سفره را جمع کنید، سفره را برداشتند و جمعیت پراکنده شدند، اما سه نفر هم چنان در اطاق پیامبر (صلی الله علیه و آله) ماندند و مشغول بحث و گفتگو بودند. هنگامى که سخنان آنها به طول انجامید، پیامبر (صلی الله علیه و آله) برخاست و من نیز همراه او برخاستم شاید آنها متوجه شوند و پى کار خود بروند، پیامبر بیرون آمد تا به حجره عایشه رسید بار دیگر برگشت من هم در خدمتش آمدم، باز دیدم هم چنان نشستهاند. آیه فوق نازل شد و دستورات لازم را در برخورد با این مسائل به آنها تفهیم کرد. 2- از بعضى قرائن استفاده مىشود که گاهى همسایگان و سایر مردم طبق معمول براى عاریت گرفتن اشیایى نزد بعضى از زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) مىآمدند هر چند آنها طبق سادگى زندگى آن زمان کار خلافى مرتکب نمىشدند ولى براى حفظ حیثیت همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) آیه فوق نازل شد و به مؤمنان دستور داد که هر گاه مىخواهند چیزى از آنها بگیرند از پشت پرده بگیرند. 3- بعضى از مخالفان پیامبر (صلی الله علیه و آله) گفتند: چگونه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعضى از زنان بیوه ما را به ازدواج خود در آورده، به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما با همسران او ازدواج خواهیم کرد!! آیه فوق نازل شد و ازدواج با زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بعد از او به کلى ممنوع ساخت، و به این توطئه نیز پایان داد.(1)
در باغهای مینو به خوشگذرانی مشغول بودند...
میوه های بهشتی میخوردند و نوشیدنیهای روان در نهرها را مینوشیدند...
آرامش همه جا حکم فرما بود و هیچ چیز این آرامش و راحتی را بر هم نمیزد...
و خداوند در همه حال...حتی در پشت باغهای پنهان بر آنها شاهد بود...
روزی ،وقتی در باغهای زیبا و انبوه بهشت در حال قدم زدن و خوشگذرانی بودند ...به درختی برخورد کردند که همه چیزش با گیاهان و درختان دیگر تفاوتی نداشت...
اما...از جانب خداوند ندا آمد که نزدیکش نشوند و میو ه های آن درخت را نیز نخورند...
و این آزمایشو امتحانی از جانب پروردگار یکتا بود ...تا بر او عیان شود که بندگانش...آدم و حوا...تا چه اندازه از فرامینش اطاعت میکنند... و آیا نافرمانی میکنند؟...
شیطان بر آنها فرود آمد و گفت:
ای بندگان پاک خداوند...این حق شماست که جاودانه باشید...پس از میوه های این درخت تناول کنید...تا همیشه جاودان، در بهشت مینو زندگی کنید...از این میوه ها بخورید که اینگونه مرگ بر شما بی اثر میشود و فنا و نابودی جای خود را به زندگی ابدی و فنا ناپذیری خواهد داد...
آدم و حوا از هوای نفس و شیطان پلید دوری جستند و ازو گریزان شدند...ولی شیطان دست از وسوسه اندازیهایش بر نداشت و بسیار اصرار کرد که از آن میوه ها تناول کنند...
تا اینکه آنها خود را به وسوسه های شیطان باختند و از آن میوه ها تناول کردند...
در آن هنگام بود که لباسهایشان از بین رفت و عریان در مقابل یکدیگر قرار گرفتند...و چشمشان بر بدن برهنه یکدیگر افتاد و از شرم بوسیله برگ درختان خود را پوشاندند تا عیب خویش را از همدیگر پنهان دارند...
و در آنزمان بود که از خواب غفلت و گمراهی بیدار شدند و بر گناه و خطایی که مرتکب شده بودند آگاه گشتند...
خداوند شان بر ایشان فریاد بر آورد که:
آیا من شما ر از خوردن آن میوه ها منع نکردم؟...
هر دو از شرم سر به زیر انداختند و طلب بخشش وگذشت از خداوند متعال کردند و خواستند که تو به اشان مورد قبول درگاه احدیت قرار بگیرد...
سپس از جانب خداوند متعال سخنانی را دریافت نمودند و با تکرار آنها توبه کردند و خداوند تو به اشان را پذیرفت...که خداوند توبه پذیری سخت مهربان است...
پروردگار به آنها فرمان داد که بهشت برین خارج شوند و بر زمین فرود آیند ...تا زمین مکانی برای زندگانی ایشان و فرزندانشان تا روز موعود(قیامت) باشد...
آنها به فرمان خداوند به زمین وارد شدند و روزگار و زندگانی از سر گرفتند...وخداوند بر آنها رهنمودهایی میفرستاد تا آنرا راهنمای راه خود سازند و زندگی خویش را آباد بگردانند...
راست گفت خداوند بلند مرتبه و بزرگ.
***سوره مبارکه طه-آیات 116 الی123***
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى(116)
و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده کنید پس جز ابلیس که سر باز زد [همه] سجده کردند (116)
فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى(117)
پس گفتیم اى آدم در حقیقت این [ابلیس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناک] است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیرهبخت گردى(117)
إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى(118)
در حقیقت براى تو در آنجا این [امتیاز] است که نه گرسنه مىشوى و نه برهنه میمانى(118)
وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى(119)
و [هم] اینکه در آنجا نه تشنه میگردى و نه آفتابزده(119)
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَّا یَبْلَى(120)
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمىشود راه نمایم(120)
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى(121)
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت(121)
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَى(122)
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وى را] هدایت کرد(122)
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى(123)
فرمود همگى از آن [مقام] فرود آیید در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مىشود و نه تیرهبخت(123)