سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهج البلاغه

نهج البلاغه از هر جهت کتاب اعجاب انگیزی است ،موعظه هایش، نیایش و دعایش؛توحیدش.

نهج البلاغه دنیایی از علوم و مکارم اخلاقی است. دنیایی از تقوا؛عرفان و نیایش،پند و اندرز،سیاست ،حماسه و شجاعت و حتی زندگی اجتماعی است.

اما نهج البلاغه کتابی است که در بین شیعیان حضرت علی(علیه السلام)غریب افتاده است،همچنان که مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام) تنها و غریبند.

این موضوع واضح است که وقتی محتوای کتاب یا اندیشه ها و افکار و رفتار و منش فردی با روحیات و افکار جامعه ای سازگاری نداشته باشد ،آن کتاب یا فرد هر چند که نامشان با تکریم و احترام و تعظیم بیان شود ،در عمل تنها و بی یاور و بیگانه میمانند.

نهج البلاغه کتابی است که هر کس به خواندنش نائل شود امراض و بیماریهای روحیش را شفا میبخشد و دارویی موثر و بی مثال برای امراضی چون نفاق و حسد و کبر و هزاران کجروی دیگر میباشد.

سرچشمه ای حیاتبخش که تشنگان را سیراب و مزرعه تشنه ی دلها را با موجهای پر معنایش ثمر میبخشد و امید و شادابی و نشاط را به روح انسان تقدیم میکند.گاهی هم لرزه بر اندام می اندازد تا راه را برای روشنگری و رهرویی روشن نگاه دارد و گاهی عشق و محبت را چنان می آفریند که گوئی دیوان شعریست با نغمه های آسمانی و بهشتی.

نهج البلاغه

بسیاری از کسانی که بر کتاب گرانقدر نهج البلاغه شرحی نگاشته اند در وصف کلام گهر بار امیر المومنین حضرت علی(علیه السلام) این جمله را یاد آور میشوند:

ابن ابی  الحدید* کلامه دون  کلام  الخالق وفوق کلام المخلوق*

عده ای نیز به این کتاب گهر بار لقب اخ القرآن داده اند بمعنای اینکه نهج البلاغه کتابی است که راه و روش کتاب آسمانی قرآن کریم را پیموده و از آن تبعیت کرده است.

همانطور که پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و. آله وسلم) در مورد حضرت علی (علیه السلام )فرموده اند:

 عَلیٌّ مَعَ القُرآنِ و القرآنُ مَعَ عَلیّ، لَن یَفتَرقا حَتّی یَردا عَلَیّ الحَوض.**علی با قرآن است و قرآن با علی است و از یکدیگر جدا نمی‎شوند تا در بهشت در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.**(1)

برای نمونه معاد  در قرآن کریم و نهج البلاغه اینگونه آمده است:

 

...إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ...   **سوره مبارکه بقره-آیه 156** 

 

ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم.

و سمع رجلاً یقول : انا لله و انا الیه راجعون، فقال علیه السلام: اَن قولنا:" انالله، اقرار علی انفسنا بالملک، و قولنا:" و انا الیه راجعون، اقرارعلی انفسنا بالهُلکِ.(2)

امام علیه السلام شنید که مردی می گوید" انالله و انا الیه راجعون" فرمود: وقتی که می گوییم" ما از آن خداییم" به فرمانروایی و پادشاهی او اعتراف کرده ایم و چون می گوییم " به سوی او باز می گردیم، به هلاکت و از میان رفتن خود اعتراف می کنیم.

و اما در وصف صفات  نیکوکاران در قرآن کریم و نهج البلاغه میخوانیم:

...وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ.**سوره مبارکه آل عمران-آیه134**

خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

وقال علیه السلام :لایزهدنک فی المعروف من لایشکره لک، فقد یشکرک علیه من لا یستمتع بشئ منه وقد تدرک من شکرالشاکر اکثر مما اضاع الکافر، (والله یحب المحسنین)(3)

در این کلام حضرت علی (علیه السلام) به بیان تعدادی از خصوصیات نیکوکاران پرداخته اند:

تو را از نیکوکاری دلسرد نکند کسی که نیکوکاریت را سپاس نمی گوید. گاه کسی تو راسپاس گوید که از نعمت تو بهره مند نشده است و تو از سپاس گفتن دیگران بیش از آنکه ناسپاسان تباه کرده اند به دست خواهی آورد وخدا نیکوکاران را دوست می دارد.

پینوشت:

1-مستدرک حاکم، ج 3، ص 134 «باب مناقب علی علیه السلام»/ صواعق محرقة، ابن حجر، ص 122 «باب فضائل علی علیه السلام»/ مختصر کنز العمّال و مسند احمد (در حاشیه) ج 5، ص 30/ ینابیع المودّة، باب 20، ص 90

2-نهج البلاغه ، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی ، کلمات قصار 99.

3-کلمات قصار، 204.



نوشته شده در تاریخ جمعه 91/3/5 توسط ♥®♥شایگان

مناجات

یکی از فضیلتهایی که باعث نزدیک شدن هر چه بیشتر انسان به خداوند میشود ،خواندن نماز شب است.در آیات و روایات بسیاری درباره این عبادت پر فیض و نورانی صحبت بمیان آمده است.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) فرموده اند:

خواندن دو رکعت نماز در دل شب ،نزد من از دنیا و آنچه در آن است محبوبتر است.(1)

حضرت امام صادق(علیه السلام) فرموده اند:

نماز شب چهره را زیبا ،خلق را نیکو و آدم را خوشبو میکند و رزق و روزی را زیاد و قرض را ادا میکند و اندوه و غصه را برطرف میسازد و چشمان را جلا میدهد.(2)

خواندن نماز شب یکی از راه هایی است که خوشنودی و رضایتمندی خداوند را در پی دارد،نماز شب  از سنتها و روشهای پیامبران است که نور معرفت و ایمان را در انسان پر نور میکند وباعث دوستی هر چه بیشتر باخداوند میشود.جسم را آرامش بخش و ابلیس را خشمگین و زمینگیر میکند.نماز شب سلاح بی مثالی علیه دشمنان است و وسیله ای تاثیر گذار در اجابت دعا و قبول شدن اعمال میباشد و باعث توسعه و افزایش روزی و رزق حلال میشود و بمانند شفیعی میان نماز گزار و ملک الموت میشود.نماز شب باعث میشود از زمانی که در قبر قرار میگیریم تا زمانی که قیامت بر پا میشود همیشه نوری نمازگزار را دنبال کند که حائل بین آتش جهنم و او میشود و وسیله ای است برای سنگین شدن وزن و میزان اعمال نیک و حکم کلید بهشت را دارد.

نماز حمد و تسبیح  و تکریم و تعظیم و عبادت پروردگارست و بهترین عمل،خواندن و بپا داشتن نماز در اول وقت و البته باتوجه و حضور قلبی است.

سوال است که آیا راه آسانتری برای نماز شب خواندن هست یا فقط و فقط باید 11 رکعت نماز در نیمه شب بخوانیم تا در قافله سود برندگان از نماز شب باشیم؟

بله،راه های ساده تری هم هست برای خواندن نماز شب .البته کیفیت و مرتبه نماز شب کامل و بهنگام خویش،مسلما بیشتر از نمازیست که کامل و بهنگام خوانده نشود،اما برای شروع و سود بردن خیلی هم خوب و پسندیده است.

مناجات

خواندن نماز شب مراتبی دارد که هدف عبادت خداوند و رضایت اوست.ساده ترین و شاد راحت ترین مرتبه نماز شب اینست که شب هنگام قبل از به خواب رفتن وضو بگیریم .

و اگر بخواهیم مرتبه ای بالاتر برویم میتوانیم 1 رکعت نماز وتر که قنوتی طولانی نداشته باشد با ذکر دعایی کوتاه و حتی استغفار بخوانیم.

و یا اگر خواستیم قدری مرتبه نماز شب را بالاتر ببریم دورکعت نماز شفع ،قبل از نماز وترمان بخوانیم.

میشود گاهی که استراحتمان را کرده ایم و سرحال هستیم قبل از نماز صبح بیدار شویم و سه رکعت نماز را به نیت 2رکعت نماز شفع و 1 رکعت نماز وتر بخوانیم و کم کم روزها را افزایش دهیم تا عادتمان شود.

و گاهی هم حتما میتوانیم 11رکعت را کامل و تمام بجا بیاوریم وقتی حس میکنیم حالمان خوب و سرحال هستیم.

گاهی هم قنوت نماز وترمان را طولانی میکنیم و چندین دعا را در قنوتش میخوانیم.

نماز شب مانع از این میشود که نمازهای یومیه امان را سبک بشماریم و آنها را از یاد ببریم یا در خواندن آنها گاهی کوتاهی کنیم.

و اما این نکته ناگفته نماند که نماز شب را نشسته یا حتی خوابیده هم میتوان خواند و یا حتی وقتی در حرکت هستی .

خلاصه مطلب اینست که خداوند آنقدر بنده هایش را دوست دارد که به بهانه های متفاوت آنها را به سمت خویش دعوت میکند تا قدری با او صحبت و مناجات کنند تا به سعادتمندی دو دنیا دست یابند.

و در پایان، اگر موفق به خواندن نماز شب در هر مرتبه و مکانی شدید،دعا برای ظهور آقا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فراموشتان نشود.


پینوشت:

1-بحارالانوار – ج87-ص148

2-بحار  ج 87  ص 153




نوشته شده در تاریخ جمعه 91/3/5 توسط ♥®♥شایگان

سیگار ممنوع

همه ما سیگاری هستیم،بعضی به خواست و اراده خویش و بعضی بصورت غیر ارادی.

گاهی اوقات باعث تعجب است که این سیگار بدست چه کسانی کشیده میشود.

شاعری گوشه پارکی در فضای سبز و شاداب بهاری غرق در تخیلات شعروارش با حالتی خاص بروی صندلی تکیه زده و سیگاری گوشه لبش دودی رقصان روانه آسمان میکند .

دود سیگار  آسمان را میپیماید و در هوا خود را پراکنده میسازد،این دود به سمت افراد غیر سیگاری و حتی متنفر از سیگار ،بیماران و کودکان معصوم  عزیمت میکند و آنان را ناخواسته در خود میگیرد و اسیر طعم مرگبار خود میکند.

سیگار ممنوع

حال سوال پیش می آید که چه قانونی حمایتگر کودکان معصوم و کسانیست که سیگار سلامتیشان را به غارت میبرد؟

و بدتر از همه، پزشکی که قسم یاد میکند تا نجاتبخش انسانیت باشد ،پزشکی که تحصیلاتش سالها بطول انجامیده،پزشکی که خود باید گاه تجویز کننده و گاه  بازدارند باشد در همان محلی که باید قسمهایش را جامه ی عمل بپوشاند ،چنان دست به دامان سیگار،پیپ و یا...شده است و ملتمسانه از آن درخواست دود میکند که انگار جانش را به آن بسته اند.

حال به نظر شما چه باید کرد؟

آیا منع کشیدن سیگار در معابر و مکانهای عمومی توسط قوه قانونگذار از واجبات و الزامات نیست؟

آیا تقدیم مرگبار دود دخانیات به دیگران حرام نیست؟

از تمام کسانی که این متن را میخوانند خواهش میکنم در جهت حمایت از سیگاریهای غیر ارادی که حتما تا بحال شامل بنده و شما هم گردیده بی تفاوت نباشند و با تذکر خود و یا نگاشتن متن یا حتی سروده و یا داستانی در این باره به وظیفه انسانی خویش عمل کنند.

سیگار ممنوع

شاید بخواهیم خود را نابود بسازیم...

آیا این جایز است که دیگران را نیز با خود به نابودی بکشیم؟

آیا این نوعی قتل نیست؟

قانون چه مجازاتی برای این نوع قاتلان در نظر گرفته است؟

خواهش میکنم...سلاحهایتان را بروی انسانهای بیگناه نکشید!

سیگار ممنوع




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/2/31 توسط ♥®♥شایگان

 

حجت الله

در قرآن کریم پروردگار بلند مرتبه بعضی از مسلمین را شایسته مقام و منزلت ایمان نمیداند و فقط بر آنان مناسب میبیند که نامشان مسلمان باشد. 

 قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ***سوره مبارکه حجرات-آیه14*** 

 [برخى از] بادیه‏نشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاورده‏اید لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] کرده‏هایتان چیزى کم نمى‏کند خدا آمرزنده مهربان است. 

 از این آیه اینگونه  استنباط میشود که بین کسی که مومن است و کسی که مسلمان تفاوت وجود دارد.

اسلام و ایمان در اصولی ،تفاوتهایی با یکدیگر دارند از جمله معتقد بودن قلبی ،عمل کردن به مبانی دینی و مهمترین آن معتقد بودن به ولایت اهل بیت (علیهم السلام).

یک مسلمان  زمانی شایسته لقب مومن است  که ،به جانشینان خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه  آله وسلم) از حضرت علی (علیه السلام) تا امام عصر ،حضرت مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اعتقاد داشته و در عین حال که آنان را جانشینان بحق حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) میداند ،به این موضوع اعتقاد قلبی داشته باشد که آنان برای هدایت بشریت بعنوان حجت و راهنما از طرف خداوند فرستاده شده اند.

اسلام اعتقاد آشکار یک فرد است .بدین معنی که فرد، به توحید خداوند ،نبوت و پیامبری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)،بر پا داشتن و اقامه نماز،روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان،پرداخت خمس و زکات اموال و انجام حج گواهی دهد و به آنها عمل کند.

و ایمان بدین معناست که فرد به اصل امامت اهل بیت (علیهم السلام) و مبانی اسلام(توحید ،نبوت،نمازو...)اعتقاد داشته باشد .

پس اگر شخصی اصول اسلامی را بپذیرد و در واقع مسلمان شود و تمام مبانی اسلام ( موارد ذکر شده؛ توحید ،نبوت،نماز،روزه و...) را رعایت کند اما ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را نشناسد و بر آن معتقد نباشد،مسلمانی است گمراه ،که لقب مومن برازنده او نخواهد بود.

کمترین میزان  ایمان اینست که ،پس از اینکه  انسان خداوند متعال را شناخت ،انسان خود را بنده خداوند بداند و در برابرش اقرار نماید که فرمانبردار اوست و پس از آنکه پیامبر و فرستاده خداوند را شناخت ،به نبوت اقرار و ازتعالیم دینی دریافت شده اطاعت و پیروی کند.و پس از اینکه خداوند حجت خود را به انسان معرفی کرد،انسان فرمانبردار او باشد و به حجت خداوند اقرار نماید.

حجت خدا

امام کاظم به نقل از حضرت محمد( صلی الله علیه و آ له و سلم )فرمودند:

من أحبَّ أن یلقی الله عزَّ وجلَّ وقد کمل إیمانه وحسن إسلامه فلیتول الحجّة بن الحسن المنتظر صلوات الله علیه:

  کسی که می‌خواهد، در حالی خدا را ملاقات کند که ایمان او کامل و اسلام او نیکو باشد پس به ولایت حجه بن الحسن که همه در انتظار اویند معتقد شود.(1)

و بهمین خاطر است که در زیارت حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف) زمانی که ایشان را مخاطب خود قرار میدهیم میخوانیم:

 

السلام علیک یا باب الله الذی لا یؤتی إلّا منه، السلام علیک یا سبیل الله الذی من سلک غیره هلک

سلام بر تو ای در [گشودة] خدا که جز از آن نتوان به خدا رسید؛ سلام بر تو ای راه خدا؛ آن راهی که هر کس غیر آن را بپوید نابود می‌شود.(2)

 

پینوشت:

1- بحار 27: 108/ ح 80

2-مفاتیح الجنان، دعای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)




نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91/2/31 توسط ♥®♥شایگان

حجاب اسلامی

آفرینش و خلق انسان بگونه ای است که همانند همه سیستمهای پیچیده و مجهز که بدون پیروی کردن از راهنما و کاتالوگ (برای آگاهی از دستورالعملها و برنامه های سیستماتیک) قادر به فعالیت سالم و هدفمند و بدون نقص نیستند،نیازمند دستورالعملهای خاص خود است.

و خداوند حکیم به همین منظور فرستادگان و رسولانی جهت رهنمون ساختن انسانها فرو فرستاد تا آنها را در یافتن راه درست زندگانی و رسیدن به مسیر تعالی یاری دهند .

علیرغم اینکه خداوند متعال چنین تمهیداتی را برای هدایت و سعادتمندی بشریت درنظر گرفته است ،گاهی انسان بنا به دلایلی گرفتار دام شیطان میشود و در واقع از مسیر فطری و الهی خویش خارج گشته و دچار امراض اخلاقی،روحی و روانی میشود.

یکی از آسیبهای اجتماعی و فرهنگی که جامعه امروز اسلامی را رنج میدهد بدحجابی است .

بد حجابی یعنی چه؟

با توجه به اینکه بحث حجاب و پوشش بعنوان یکی از ارزشها ی اسلامی است و در قرآن و روایات حدود و طریقه حفظ حجاب بارها مطرح گردیده ،مفهوم و معنای بدحجابی نیز براحتی قابل بررسی و تعریف است.

منظور و مقصود از حجاب ،پوششیست که تمامی بدن انسان از جمله بر جستگیهای آن  را بپوشاند (بجز گردی صورت و از مچ به پایین دستها) و همچنین همراه با گفتار و رفتاری باشد که باعث خودنمایی و جلب نظر نامحرمان نگردد.

از این تعریف میتوان تعریف بدحجابی را استخراج کرد که عبارت است از پوشیدن لباسی که کوتاه یا تنگ باشد و طرح ها و رنگهایی در آن وجود داشته باشد که باعث تحریک نا محرمان شود.همچنین آرایشهای سنگین و رفتارها و گفتارهای تحریک کننده و استفاده از چادرها و لباسهای بدن نما نیز جزو مواردیست که بدحجابی را برای فرد به ارمغان می آورد.

کلمه بد حجابی تا قبل از انقلاب اسلامیمان معنی و مفهوم نداشته است ،چون در مقابل حجاب کلمه بی حجاب استفاده میشد و این بی حجاب به کسانی اطلاق میشد که با روسری و چادر برای پوشانیدن حتی قسمتی از موها یشان اقدام نمیکردند و اقدام به  پوشیدن لباسهای کوتاه وتنگ و بدن نما میکردند.

پس از انقلاب بزرگ اسلامی بود که زنان به حفظ حجاب و پوشیدن لباسهای اسلامی روی آوردند و فقط تعداد اندکی بودند که ضمن استفاده از چادر و روسری گاهی حدود شرعی پوشش و طریقه رفتار و گفتار با نامحرمان را رعایت نمیکردند.

در جامعه امروز ما آن تعداد اندک بی حجابان رو به گسترش است و تهدیدی بزرگ برای استحکام خانواده ها  و امنیت اخلاقی و فرهنگی جامعه تلقی میشود.

بدحجابی عوامل و علل متعددی دارد.خانواده در حل این معظل نقش تعیین کننده ای میتواند داشته باشد

همانطور که میدانید اولین معلمین و آموزش دهندگان فرزندان ،پدر و مادر هستندکه نقش تعیین کننده ای در آموزش و تربیت فرزندان دارند.

کودک در محیط خانواده اش یاد میگیرد ،چگونه بخورد،چگونه سخن بگوید،چگونه  لباس بپوشد و چگونه راه برود.

حجاب اسلامی

ذهن و مغز ظریف کودکان تمامی رفتارها و اعمال و کردار پدر و مادر را مانند دستگاهی دقیق ثبت و ضبط میکند و بعنوان الگوی اولیه در ذهن خویش پرورش میدهد تا افکار و عقایدش را طبق آن پرورش و شکل دهد.

رعایت نکردن پوشش اسلامی توسط مادر و عدم رعایت موازین اسلامی و اخلاقی در ارتباط پدر و مادر با نامحرمان باعث کاهش حساسیت فرزندان نسبت به اعتقادات و ارزشهای اسلامی و اخلاقی میشود.

مادران بدلیل دارا بودن موقعیتی متفاوت با دیگران در خانواده از جهت تاثیر گذاری ،میتوانند نقش بسیار تاثیر گذار و موثری در رعایت حجاب توسط فرزندان داشته باشند چرا که نه ماه رنج بارداری کشیده است و بمدت دوسال به کودک خویش شیر نوشانده  و درطول این سه سال ؛ مادر ارتباطی تقریبا انحصاری با کودک خویش داشته است و این باعث میشود که مادر حتی در مقایسه با پدر نقش مهمتری رادر گرایش فرزندان به اخلاق اسلامی و تربیت و بینش اسلامی ایفا کند و آنها را در گرایش به رعایت حجاب و عفاف مدد و یاری رساند.

حجاب اسلامی

امام صادق (علیه السلام در این باره فرموده اند:

**خوشبخت کسیست که مادرش دارای گوهر  گرانبهای عفت باشد**

در روایتی  رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)فرموده اند:

*** سعادت و  شقاوت  هر کسی از هنگامی  شروع می شود که در رحم مادر زندگی می کند.***

حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه)نیز در این باره فرموده اند:

***سعادت بچه ها  از دامن مادر آغاز می شود. آن قدر که اخلاق مادر در بچه کودک نورس تأثیر دارد و به او منتقل می شود، از دیگران عملی نیست. مادرها مبداء خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که  بچه ها را بد تربیت کنند مبدا شرورند. یک مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه، یک امّت را نجات بدهد و ممکن است بد تربیت کند و موجب هلاکت امّت بشود.***

در دنیای امروز پزشکان پس از مطالعات و تحقیقات بسیار درباره امراض روحی توانسته اند این موضوع را اثبات کنند که 66% از کودکانی که مبتلا به امراض روحی و روانی هستند ،امراض و بیماریهای خود را از مادرشان به ارث برده اند.

بنابراین تعداد زیادی از مفاسد و نابهنجاریهای اخلاقی جامعه اسلامی ما،مثل بدحجابی ،زنا ،بی عفتی و ...میوه ی درختی است که ریشه هایش در بین خانواده های بی اعتقاد به ارزشها و اخلاق اسلامی با مادرانی که به ارزشهای دینی و اسلامی اهمیت نداده اند رشد کرده است،که مهمترین راهکاری که میتوان جهت فرهنگسازی این موضوع در نظر گرفت ،آگاهی و اطلاع رسانی  به مادران است.




نوشته شده در تاریخ شنبه 91/2/30 توسط ♥®♥شایگان

عدالت اقتصادی

روایت است از امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام) پرسیدند که بخشش نیکوتر است یا دادگری؟

امیر مومنان حضرت علی (علیه السلام)پاسخ دادند:

دادگری همه چیز را در سر جای خودش قرار میدهد، و  بخشش هر چیزی را از سر جایش خارج میکند، عدل نگاهدارنده ی همگان است و بخشش تنها به کسی بهره می دهد که به او بخشش شده پس دادگری شریف تر و برتر است.(1)

طبق فرمایش حضرت علی(علیه السلام) اینگونه بر می آید که ،زمانی که همه چیز بر سرجای خویش قرار بگیرد عدالت معنی و مفهوم پیدا میکند،عدالت گاهی بمعنای برابری و مساوات بکار میرود یعنی گاهی برای رعایت حقوق طرفین میبایست تساوی و برابری رعایت شود و در اینصورت عدالت هم معنی با مساوات میشود. لازمه اینکه حق ادا گردد (حقی که اکنون باید ادا شود یا حقی که مراعات نشده است)لازمه اش اینست که در مکان و جایگاه حقیقی و واقعی خود استقرار یابد.

اما اصلیترین مفهوم و معنای عدالت،رعایت حقوق و جلوگیری از ضایع شدن حقوق همگان میباشد.

حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند:

**أعدَلُ الخَلقِ أقضاهُم بالحَقِّ ** -  **عادلترین خلق،کسى است که بیش از همه به حق داورى کند.**

عدالت رعایت حقوق کسانیست که ذی حقند و عدالت اقتصادی رعایت کردن حقوق اقتصادی ذی حقان است.

یکی از حقوق اساسی که مردم در حکومت و جامعه اسلامی دارند اینست که  رفاه نسبی اقتصادی داشته باشند که میبایست این رفاه توسط دولت و حکومت اسلامی تامین شود.

عدالت اقتصادی

برای رعایت حقوق اقتصادی میبایست زمینه ها فراهم شود تا به این مهم دست پیدا کرد .از جمله مواردی که میبایست در این امر مورد توجه واقع شود عبارتند از:

1-درآمد بصورت عادلانه توزیع شود.

2-رفاه نسبی تامین گردد و سعی در رفع فقر شود.

3-فاصله های طبقاتی کمتر و کمتر شود و   قشرهای آسیب پذیر تحت پوشش بیشتری قرار گرفته و مورد حمایت حکومت اسلامی قرار گیرند(تامین اجتماعی).

زمانی که این موارد در نظر گرفته شده و مراعات شوند ،عدالت اقتصادی را در پیش رو خواهیم داشت.

حضرت علی (علیه السلام) در زمان خلافقت خویش نامه ای به کاردارشان مینویسند و حقوق اقتصادی قشر های ضعیف جامعه را به او متذکر میشوند و میفرمایند:

**وَ اخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَیْهِ مِنْ أَمْوَالِهِمُ المَصُونَةِ لأرَامِلِهِمْ وَ اَیْتَامِهِمُ اخْتَطَافَ الذِّئْبُ الاَزَلِّ دَامِیَةَ الْمِعْزَی الْکَسِیرَة**(3)

***و آنچه توانستی از مالی که برای بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند بربودی، چنانکه گرگ تیز تک برآید و بُز زخم خورده و از کار افتاده را برباید.***

حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) در سخنشان اشاره به این امر دارند که اموال عمومی به یتمیان و زنان بیوه اختصاص دارد  وگرچه امکان این نیز وجود دارد که حرف لام در کلمه لأرَامِلِهِمْ بمنظور ملکیت عنوان مورد استفاده قرار گرفته باشد اما حداقل اینست که حقوق خاص یتیمان و بیوه زنان را در اموال عمومی سفرش میکند و مد نظر دارد.

در عهد نامه ای که حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر  نوشته اند اینگونه بیان میدارند که:

**ثُمَّ اَ للَّهَ  اَللَّهَ  فِی اَلطَّبَقَةِ اَلسُّفْلَى  مِنَ اَلَّذِینَ  لاَ حِیلَةَ لَهُمْ مِنَ اَلْمَسَاکِینِ  وَ اَلْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ اَلْبُؤْسَى وَ اَلزَّمْنَى فَإِنَّ فِی هَذِهِ اَلطَّبَقَةِ  قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ اِحْفَظِ لِلَّهِ مَا اِسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ وَ اِجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِکِ  وَ  قِسْماً مِنْ غَلاَّتِ  صَوَافِی اَلْإِسْلاَمِ  فِی کُلِّ بَلَدٍفَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ اَلَّذِی لِلْأَدْنَى  وَ کُلٌّ قَدِ اِسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ تَعَهَّدْ أَهْلَ اَلْیُتْمِ  وَ ذَوِی اَلرِّقَّةِ فِی اَلسِّنِّ مِمَّنْ لاَ حِیلَةَ لَهُ وَ لاَ یَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ  نَفْسَهُ وَ ذَلِکَ عَلَى اَلْوُلاَةِ ثَقِیلٌ وَ اَلْحَقُّ کُلُّهُ ثَقِیلٌ …**

**تو را بخدا! تو را بخدا، درباره طبقه پایین مردم، آنان که راه چاره ندارند و از درویشان و نیازمندان و بینوایان و از بیماری بر جای ماندگانند، که در این طبقه مستمندی است خواهنده و مستحق عطایی است به روی نیاورنده؛ به خاطر خدا، حقی را که خداوند به آنان اختصاص داده و نگهبانی آن را بر عهده ات نهاده است، پاس دار و بخشی از بیت المالت و بخشی از غلات زمینهای خالصه را در هر شهر به آنان واگذار، که دوردست ترین آنان را همان باید که برای نزدیکان است و آنچه بر عهده تو نهاده اند رعایت حق ایشان است... یتیمان را عهده دار باش و کهنسالانی را که چاره ای ندارند و دست سؤال پیش نمی آرند؛ و این کار بر والیان گرانبار است و گذاردن حق، همه جا دشوار...**

در این قسمت از عهد نامه حضرت علی (علیه السلام) حقوق اقتصادی محرومان و نیازمندان را حقوق الهی میداند و به کارگزارشان تذکر  میدهند که حقوق آنان را تمام و کمال رعایت کند.

از تاکیدات فراوانی که در این جملات شده است به این نکته باید پی برد که رعایت این حقوق از وظایف حکومت اسلامیست که میبایست در جامعه اجرا گردد.

طبق فرمایشات ایشان بر سران و حاکمان جامعه اسلامی(دولت اسلامی) واجب است که اقشار نیازمند و کم درآمد جامعه اسلامی را تحت پوشش خود قرار دهند تا شکاف و فاصله طبقاتی ایجاد شده بین اقشار کم در آمد و پر درآمد جامعه از بین رود.

نکته اساسی دیگر که توسط آنحضرت در عهد نامه ذکر شده اینست که ،اشخاصی که وظیفه رعایت حقوق اقتصادی بر عهده اشان است میبایست درآمد را درجامعه به گونه ای  تقسیم کنند تا دهک های مختلف بصورت عادلانه از حقوق اقتصادی خود بهره مند شوند.

برقراری و رعایت عدالت و بخصوص رعایت عدالت اقتصادی در هر جامعه ای رفاه و بدنبال آن کارایی را در پی خواهد داشت.

حضرت امیرالمومنین علی(ع) در این باره میفرمایند:

**بِالْعَدْلِ تَتَضَاعَفُ الْبَرَکَات**  **با برقراری عدلات برکات مضاعف می شود**(5)

**فَإِنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَةً...**  ** گشایش کارها در عدالت است.**(6)

عدالت اقتصادی

ایشان آباد شدن جوامع را در رعایت عدالت میدانند و بر این معتقدند که عدالت زمینه ساز برکات و خیر و گشایش در امور پیش روی یک سرزمین است.و این همان چیزیست که در اقتصاد جهان امروز بعنوان توسعه از آن یاد میشود که البته توسعه در تمامی زمینه ها و ابعاد ،توسط هیچ کشوری صورت نگرفته است.در صورتی که عدل در جامعه به بهترین نحو اجرا شود کارایی و رفاه را در پی خواهد داشت و این زمانی تحقق می یابد که حقی از کسی ضایع نگردد ،پس تخصیص باید به گونه ای انجام شود که حقوق همگان رعایت شود  و عوامل تولید نیز بصورتی توسط حاکمان اسلامی تعیین شود که با کمترین هزینه بیشترین سود و مزیت را عاید همگان سازد.

پینوشت:

1-نهج البلاغه،کلمات قصار، حکمت437

2-غرر  الحکم، حدیث 3014

3-نهج البلاغه ، نامه 41

4-همان، نامه 53

5-الحیاة، ج 2،ص332

6-نهج  البلاغه ،خطبه 15






نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/2/28 توسط ♥®♥شایگان

شیمیایی

بحث در مورد سلاحهای شیمیایی و کسانی که قربانی این سلاحها شدند از جمله مباحثی است که با تحقیق و جستجو در آن به سیاستهای پشت پرده کشورهای سلطه جو ،پی میبریم.

در این جستجوگری و تفحص به این مطلب مهم برخورد میکنیم که کشورهایی که به ساخت سلاحهای شیمیایی پرداختند کاملا به این تسلیحات شناخت داشته اند و از تاثیرات آن با خبر بوده اند و میداستند که چگونه میتوان انسانها را با آن از پای در آورد.و البته در مورد جنگ هشت ساله امان ،آنها میدانستند که این سلاحها قرار است چه کسانی را از پای در بیاورد.

سازندگان این تسلیحات نمیتوانند مدعی باشند که کاربرد این سلاحها را نمیدانستند.واضحتر بگویم که دشمن میدانست که این تسلیحات مرگبار را به کدام طرف جنگ بدهد تا دیگری را زمینگیر کند و تعدادی زیادی را از پای در آورد.و آن کشوری که این ظلم در حقش روا شد ،ما بودیم.

برای اینکه فهم دقیقی از این موضوع برای دفاع از آن داشته باشیم ابتدای امر لازم است قبل از آنکه به شناخت قربانیان تسلیحات شیمیایی بپردازیم؛ابتدا دشمن خویش را بدقت بشناسیم.و در این دشمن شناسی به این موضوع پی خواهیم برد که پشت پرده این سلاحها کشورهایی قرار دارند که منبع نفرت هستند.

در بسیاری از نقاط جهان این تسلیحات توسط ابرقدرتها مورد استفاده قرار گرفته است و این استفاده زمانی انجام میشود که مردمی حاضر به تسلیم شدن در برابر زورگوییها و استعمار و ظلم آنها نیست.زمانی که میبینند ملتی در حال پیشرفت و ترقیست و چاره ای جز آشکار کردن چهره ی پلید و زشت خود ندارند.

شیمیایی حابچه

زمانی که میبینند هویت دینی و ملی کشوری آنها را زمینگیر کرده است به هر راهی متوسل میشوند تا بلکه هویت و اصالتشان را خرد کنند تا بر آنها سلطه یابند و هویت شیطانیشان را بر آنها تحمیل کنند.

و اما استفاده از تسلیحات شیمیایی ریشه اش در جنگ تحمیلی علیه ایران نیست،بلکه شالوده آن زمانی شکل گرفت که آمریکا در جنگ ویتنام و کره زمینگیر شد.دولت ایالات متحده و سردمداران آن پس از اینکه به شکست خود در جنگ ویتنام و کره اعتراف میکنند این موضوع را متذکر میشوند که مقاومت مردم این کشورها به آنها متذکر شده است ،در صورتی که بخواهند غرور خود را حفظ کنند و برجهان تسلط خویش را اثبات کنند از هیچ راه و شیوه ای نباید دریغ نکنند.

آمریکاییها تغییر و تحول انقلابی را نمیتوانند تحمل کنند و همیشه سعی در سرکوب پیشرفتهای کشورهایی جز خود را دارند،همانگونه که انقلاب بزرگ مردم ایران را نتوانستند تحمل کنند و برای سرکوب کردن انقلابی که آینده درخشانش را پیش بینی میکردنند از هیچ تلاشی دریغ نکردند و از هر گونه سلاحی برای موفقیت در این امر استفاده کردند.

آنها که در جنگ علیه ملت سرافراز ایران اسلامی زمینگیر شدند ،حتی با استفاده از سلاحهای مرگبار شیمیایی،اکنون از در دیگری وارد شدند.جاسوسی،ایجاد اغتشاش،جنگ فرهنگی و نرم،تهدید و مدتیست ترور دانشمندان ایرانی ولی دشمن از هر دری که وارد میشود به بنبست بر میخورد و زمینگیر میشود.

شیمیایی

و در پایان باید بگویم ما با سلاحهای شیمیایی درگیر شدیم و با آن هنوز دست و پنجه نرم میکنیم و عزیزانمان هنوز اثرات آن سلاحها را تحمل میکنند چون،حاضر نشدیم زیر سلطه بیگانگان رویم ،  اندیشه  و روحمان را تسلیم باطل نکردیم و هویت فرهنگی ،دینی و اسلامیمان را پاس داشتیم و قرآن و عترت را سرلوحه اعمال خود ساختیم و این احساس بزرگ را از نسلی به نسل دیگر منتقل ساختیم.شرق و غرب دست در دست یکدیگر داده بودند تا هویتمان را زیر چکمه های قدرت نابود کنند اما شهادت هویت ما را حفظ کرد و هنوز فرهنگ شهادت در میان ما موج میزند.شهادت یعنی،ایثار،از خود گذشتن،غرور،پایداری ،شجاعت و خداوند میداند شهید یعنی چه....

تقدیم به شهیدان و خانواده شهدایی که قربانی سلاحهای شیمیایی هشت سال دفاع مقدس شدند و بخصوص خانواده بزگوار جانباز شهید عباسعلی صادقی.

خواب دیدم پدرم را...

انگار بهشت بود...

روی سردری دیدم نوشته بودند نام پدرم را...

و این جمله...

شهید کربلایی...

شهید شیمیایی...

دلم برای سرفه هایت تنگ است پدر...

شهید شیمیایی



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/2/28 توسط ♥®♥شایگان

بقیه الله

بقیة الله یعنی اینکه کسی یا چیزی از جانب خداوند متعال برای بندگانش باقی بماند.به بیانی دیگر بقیة الله، هر موجودیست که خداوند آنرا برای بشر باقی گذاشته تا موجب سعادتمندی او شود.

از آن جهت که حضرت مهدی موعود(علیه السلام) بعنوان آخرین رهبر و پیشوای بشریت و رهبریست که بزرگترین انقلاب را پس از  قیام پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم)رهبری خواهد کرد ؛لقب بقیه الله از تمام جهات بر ایشان شایسته و بایسته است.بخصوص که پس از پیامبران و امامان(علیهم السلام) حضرت مهدی صاحب الزمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) تنها بازمانده رسولان خداوند بر روی زمین هستند و از این جهت است که در روایات بسیاری از ایشان بعنوان بقیة الله یاد شده است.

برای مثال در روایتی میخوانیم:

زمانی که حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف)ظهور کنند،پشت به خانه کعبه می ایستند و با او 313 نفر جمع میشوند و اولین چیزی که بزبان می آورند این آیه شریفه است:

بقیه الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین .

بقیه الله

و سپس می فرمایند:«منم بقیة الله و حجت و خلیفه او در میان شما».سپس هیچ کس بر او سلام  نمیکند، مگر اینکه می گوید: السلام  علیکم یا بقیة  الله  فی ارضه(1)

بقیة الله به این معنیست که تمامی مواریث انبیاء و ائمه (علیهم السلام) در وجود ایشان است.در واقع بقیة الله ، خصوصیت حضرت مهدی موعود(عج الله تعالی فرجه الشریف است) که ایشان را متمایز میسازد.

در روایاتی که از خود ائمه (علیهم السلام) نقل شده است ،تمامی مظاهر قدرت،حکمت و علم الهی در وجود ایشان گنجانده شده است .ایشان با قدرت الهی خویش پس از ظهور الهیشان بر سرتاسر عالم غلبه میکنند و این امریست که بدست هیچکدام از ائمه (علیهم السلام)صورت نگرفته است.

روایت است : زمانی که احمد بن اسحاق بن سعد اشعری به حضور حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) شرفیاب شدند،در مورد جانشین آن حضرت سوال کردند.امام کودکی خردسال را به او نشان دادند.احمد بن  اسحاق پرسید:آیا نشانه ای هست تا قلبم اطمینان یابد ؟ آن کودک زبان گشود و به زبان عربی فصیح فرمود :انا بقیة الله فی ارضه و المنتقم من اعدائه فلا تطلب اثراً بعد عین یا احمد بن اسحاق

من بقیة الله بر روی زمین و منتقم از دشمنان او هستم، ای احمد بن اسحاق! بعد از دیدن این( کرامت) نشانه ای طلب مکن(2)

و سلامی که به حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه الشریف اختصاص دارد اینست:

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

درست است که در این آیه بقیه الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین  قوم شعیب مخاطب است و منظور از بقیه الله یا علوم معنوی الهی  یا سرمایه و سود حلال است، ولی هر موجود ی که از سوی خداوند برای انسان باقی مانده و خیر و سعادت انسان را در پی دارد، بقیة الله است.و تمامی رسولان الهی و پیشوایان بزرگ بقیة الله هستند و چون تنها فرستاده خداوند که اکنون در بین زمینیان حضور دارند حضرت مهدی موعود(عج الله تعالی فرجه الشریف)هستند،لقب بقیة الله برازنده ایشان است.

 

پینوشت:

1-منتهی الآمال /ج 2  /ص 757

2- کمال الدین /ج  2 /ص384 /ح1



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/2/27 توسط ♥®♥شایگان

نماز

بخشش خداوند را بهانه میکنند و میگویند خداوند بخشایشگر است و از حق خود(حق الله) میگذرد و از حق دیگران(حق الناس )است که نمیگذرد.

از روایات دینی و قرآن کریم اینگونه استخراج میشود که خداوند متعال زمانی از حق خود میگذرد که انسان از روی جهالت و نادانی گناه و بدی کرده باشد و با توبه کردن قلبی از خداوند طلب بخشش نماید و دیگر مرتکب آن گناه نشود و با اعمال نیک خود گذشته اش را جبران کند نه اینکه از روی عمد مرتکب گناه و اشتباه شود و حتی بر آن گناه اصرار ورزد و مرتبا مرتکب آن گناه شود.

همانطور که خداوند در قرآن کریم میفرمایند:

ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُواْ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ***سوره مبارکه نحل-آیه119***

[با این همه] پروردگار تو نسبت به کسانى که به نادانى مرتکب گناه شده سپس توبه کرده و به صلاح آمده‏اند البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است(119)   

و در جایی دیگر میفرمایند:

وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى***سوره مبارکه طه-آیه82***

و به یقین من آمرزنده کسى هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست راهسپر شود(82)

پس اگر کسی از خواندن نمازهای یومیه خود سرباز زند و این نماز نخواندن به عمد و مکررا ادامه یابد موجب کفران میشود و جایی برای گذشت و بخشش خداوند باقی نمیگذارد.

ضمن اینکه اگر قرار بر این بود که پروردگار متعال به سادگی از حق خویش بگذرد و هر کس به هر صورتی که میپسندید به دستورات خداوند متعال عمل کند یا نکند در اینصورت لزومی نداشت که خداوند دستور و فرمانی به بندگانش بدهد،در اینصورت اصلا نیاز به این نبود که پروردگار بزرگ برای ابلاغ فرامین خود به انسانها 24هزار پیامبر مبعوث کند تا با آن همه سختی و رنج مردم را بسوی پروردگار رهنمود سازند و فرامین و دستوراتش را به آنها  ابلاغ کنند.

سوای از اینها خداوند متعال در قرآن کریم بارها در خصوص آن دسته از بندگانش که عبادت پروردگار نمیکنند و با سهل انگاری  نماز برپا نمیدارند میفرمایند که عذابی سخت در انتظارشان است.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم)  میفرمایند:

«اِنَّ الصَّلاةَ عَمُودُ الدّین اِنْ قُبِلَتْ، قُبِلَ ماسِواها وَ اِنْ رُدَّتْ، رُدَّ ما سِواها. وَ هِىَ تَنهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ.»(بحار الانوار، ج 10، ص 394)

نماز پایه دین است، اگر مورد قبول واقع شد، سایر عبادتها هم قبول میشود، ولی اگر پذیرفته نشد، سایر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد.

نماز

از ابتدای خلقت انسان تا کنون در هیچ برهه از زمانی انسان بی نیاز از عبادت و خداجویی نبوده است، چون حس خداجویی در ذات و جوهره انسان نهادینه شده است اما این عبادت و مناجات باید طبق روشها و طبق برنامه های صحیح انجام شود وگرنه سود و بهره ای به شخص عبادت کننده نخواهد رسید.

إِذَا قَضَیْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْکُرُواْ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَّوْقُوتًا***سوره مبارکه نساء-آیه 103***

و چون نماز را به جاى آوردید خدا را [در همه حال] ایستاده و نشسته و بر پهلوآرمیده یاد کنید پس چون آسوده‏خاطر شدید نماز را [به طور کامل] به پا دارید زیرا نماز بر مؤمنان در اوقات معین مقرر شده است(103)

پس در کل نتیجه میگیریم که ترک نماز؛ برداشتن ستون دین و ناسپاسی و ناشکری در پیشگاه خداوند متعال است.به واقع زندگانی انسان چه بی هدف و بیهوده میگردد زمانی که عبادت پروردگار برایش معنی و مفهومی نداشته باشد و اینگونه خود را از لذت بخشترین و روحبخشترین حالتی که یک انسان میتواند داشته باشد محروم سازد.

نماز

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد سبک شمردن نماز و ترک آن و آثار بد و شومی که بدنبال دارد میفرمایند:

 

هر کس  نماز را سبک بشمارد ، دچار پانزده  بلا میشود شش بلا در دنیا و سه بلا در هنگام مرگ و سه بلا در قبر و سه بلا و عقوبت هنگامی که از قبر بیرون میآید: 

اما آنچه در دنیا به آن دچار میشود: 

 اول، خداوند برکت را از عمر او برمی دارد;

دوم، خداوند برکت را از روزی اش بر میدارد;

سوم، چهره ی خوبان از او گرفته میشود;

چهارم، کار نیک وی دیگر پاداش نخواهد داشت;

پنجم، دعایش به اجابت نمیرسد;

ششم، از دعای خوبان بهرهای نخواهد داشت.

اما آنچه در هنگام مرگ به آن دچار میشود:

اول، آن که با ذلت و خواری میمیرد;

دوم، گرسنه از دنیا میرود;

سوم، تشنه میمیرد... .

اما آنچه در قبر گریبانش را میگیرد:

اول، آن که خداوند ملکی را در قبر وی میگمارد، تا او را شکنجه کند;

دوم، قبر وی تنگ خواهد گرفت.

سوم، درون قبر وی تاریک خواهد بود.

اما آنچه در قیامت هنگام برخاستن از قبر به آن دچار میشود:

اول، آن که خداوند فرشتهای بر او میگمارد تا وی را با صورت بر زمین

بکشد، در حالی که مردم نظاره میکنند;

دوم، با وی محاسبهئ سختی خواهد داشت;

سوم،  هرگز خداوند به وی نظر رحمت نمیافکند و تطهیرش نمیکند و عذاب دردناک و سختی در انتظار او است.(مستدرک الوسائل، ج 1، ص171 ؤ 172)

 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/2/25 توسط ♥®♥شایگان

 

میخواهم سعادتمندی را بار دیگر احساس کنم، میخواهم موسیقی آرامبخش ضربان قلبت را بشنوم تا دگر بار زندگی رنگ بگیرد و آن صدای دلنشین پشتم را گرم کند به امید بودنت .

سخاوتت را چگونه توصیف کنم ای مظهر سخاوت،هنوز کودکی هستم محتاج سخاوت و مهربانیت،هنوز هم کودکی هستم مثل کودکیهایم که هر گاه غم وجودم را میگرفت آغوشت را برایم باز میکردی تا غمم را در آغوش مهربانت به فراموشی بسپارم و غم را تسلیم قلب پر مهر و صبورت کنم.

من هنوز نیازمند دستان پر مهرت هستم و هنوز شما را جانپناه خود میدانم مادر.براستی کدام آموزگار اینگونه درس زندگی می آموزد،ای دلسوزترین و نیکوترین آموزگار هستی.ای راهنماترین استاد و ای استاد بی مثال آفرینش.

 من مدیون توام، مدیون رنجهایی که صبورانه و با محبت بیکرانت ،بی توقع متحمل شدی.کی خواهم توانست قدردان گوشه ای از رنجها و آلامی باشم که بخاطر من بر خویش روا داشتید؟چگونه میتوانم قدردانت باشم ؟میدانم که نمیتوانم قدر دانی کنم از زحماتت آنگونه که شایسته توست اما ،این شاگردی که عمری در کلاس عشق و محبتت بزرگترین درسهای دنیا را فرا گرفته است با بیان ناچیز خود فقط میتواند بگوید: ای مظهر عشق و ای اشرف آفرینش ...روزت مبارک ...ای مادر...

براستی گذشت زمان چه کرد با ما ؟بی رحمی ماست ،یا بی رحمی زمان؟شاید قسمی از درسیست که مادر بما آموخت.

حالا هر چه زمان  میگذرد برای ابراز محبت دلیل بیشتر میخواهیم.از یادمان رفته است زمانی که او در دل سیاهی شب اشکهایمان را با اشکهایش پاسخ میداد و حاضر بود دست به دامان هر کسی بشود تا ذره ای کودکش آرام گیرد.آیا دلیل محبتش را پرسیده ایم؟

مادر

گذشتِ زمان ،غریبه اِمان کرده است با آن شبها،با آن اشکها و با آن شب زنده داریها.مادر مرا ببخش،میخواهم همان کودک باشم که میفهمید آغوش گرمت را.کودکی که نگاهش به نگاه مهربانت گره میخورد و دست در دستانت که میگذاشت دنیا توان مقابله با او را نداشت.میخواهم دستم را باز بگیری و مرا از خیابان پر هیاهوی روزگار عبور دهی.

دستهای نوازشگرت را میخوام که چون لطافت گلبرگهای یاس طراوت میدهد بر رخسار غمبارم.میخواهم غمهایم را در شکوه مهربانیهایت بسوزانم .به تو محتاجم مادر.

باران که میبارد یاد تو می افتم که همیشه کویر سرد و بی روح وجودم را ،از روح تا جسم با قطره های ناب و زلال و خداییت شستشو دادی و شنهای روان و خشک قلبم را با طوفان محبتت زدودی و جایش بذر ایمان و عشق کاشتی.و اکنون ساعتی سکوت میکنم،به احترام وجود مقدست...مادر...



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/2/25 توسط ♥®♥شایگان
<      1   2   3   4   5   >>   >
    

عکس