سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ام ابیها

نامت را که میبرم...اشک امان گونه هایم را میبرد...دلم را با خودم میبرم به کوچه هاییی که تو را تنها گذاشتند...

بی بی نمیتوانم توصیف کنم آن لحظه و ...در را...طاقت نمی آورم بگویم...

هر که نامت میبرد شاعر میشود...این شعر ها روی زمین نمیماند ...فرشته ها با خود به آسمان میبرند...

زبان هیچکس یارای سخن گفتن از تو نیست...تو افلاکی هستی و ما انسانهای خاکی...

فقط روی زمین چاه ها ...آسمانی شدند...که آن هم مولایم علی (علیه السلام) همرنگ آسمانش کرد...

بی بی به خدا قسم هیچ کس نتوانست تو را بشکند...حتی پهلویت را...

فقط وقتی نامت را میشنوم میشکنم...ای کاش پهلویت بودم و همین طور میشکستم...بعضی شکستنها ...لیاقت میخواهد...

در پسِ نمازهایم اگر آبرویی مانده باشد از ذکر تسبیحات شماست...

شما آمده بودید تا کربلا پرورش دهید و شرافت را به اوج آسمانها بکشانید...

براستی چه شکوهی دارد...چه جلالی دارد...زهرای مرضیه...دختری که برای پدرش...مادر است...ای ام ابیها...

اصلا شما آمده بودید تا مادر باشید...برای اسلام...و کوثری برای بهشت...

 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/1/17 توسط ♥®♥شایگان
    

عکس