حضرت زینب (سلام الله علیها) بانوی قبیله بنی هاشم است و در صفات هیچ بانویی بجز حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بر ایشان رجحان و برتری ندارد به همین جهت لقب صدیقه کبری ،درخور و شایسته ایشان است.
در حفظ حجاب و پوشیدگی ایشان همین بس که در زمان پدر و برادرانشان هیچ یک از مردان ایشان را ندیده بودند بجز زمانی که در واقعه کربلا حضور پیدا کردند.
ایشان در تقوی و ایمان ، در صبر و استقامت بی مثال و منحصر به فرد بودند و در قصاحت و سخنوری بی رغیب ،به مانند اینکه از زبان حضرت علی(علیه السلام) سخن میگفتند.
حضرت زینب (سلام الله علیها) بحدی مقام و منزلت داشته اند که حضرت امام حسین (علیه السلام )در زمانی که حضرت زین العابدین (علیه السلام) سخت بیمار بودند مطالبی را به ایشان فرمودند و این بانوی بزرگوار دارای منزلت نایب امامت گردیدند.
سخنرانی این بانوی پاک صفت در بازار کوفه ودر حضور ابن زیاد و همچنین سخنان ایشان در دربار یزید چنان با صلابت و مستحکم و قوی بود که مسلمانان و حاکمان وقتشان را به حیرت واداشت و آنها را از خواب غفلت بیدار ساخت.
زمانی که کاروان رنج دیده کربلا به کوفه وارد میشوند، زنان و مردان کوفی با مشاهده آنان شروع به گریستن میکنند ، در همین هنگام حضرت زین العابدین (علیه السلام) که بیمار بودند با صدای بلند میفرمایند: چه کسانی به حال ما میگریند؟ مگر کسی جز اینها بر ما ظلم روا داشته و اهل بیت ما را کشته اند؟
در این زمان حضرت زینب (سلام الله علیها) با یک اشاره مردم را ساکت کردند ،همه ساکت شدند و حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند:
ستایش مخصوص خداوندیست که پروردگار جهانیان است و درود و سلام بر پیامبر اسلام و پدرم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) و خاندان پاک و پاکیزه اش.
سپاس و درود بر شما کوفیان ، ای مردمان بی صفت و حیله گر، ای مردمان فریبکار و بی قید. براستی حکایت شما مانند زنیست که رشته هایی را محکم بافته و سپس از هم میگشاید ،شما به قسمتان پایبند نبودید و آنرا بفساد کشاندید، شما چه چیزی جز دروغ و لاف و دشمنی دارید ؟و همچون سخن چینان و چاپلوسان یا همچون گیاه خودروئی که بر روی فضولات حیوانی بروید یا بمثال نقره ای که با آن روی قبری را اندود کرده باشند ظاهری زیبا و فریبنده و باطنی بد بو و متافن و پست دارید.
براستی که خداوند بر شما خشم میگیرد و همیشه در عذاب خواهید بود،شما بد توشه ای برای خود اندوختید.
بگریید که جز این اگر باشد برای شما ننگ است ؛چگونه میتوانید لکه ننگ کشتن فرزندان پاک پیامبر اسلام و خاتم پیامبران و آقا و سرور جوانان بهشت را !همان که پناه و یاور حزب و قبیله شماست،همان که در جنگ مانند سنگر شماست و در زمان صلح آرامش قلبهایتان،کسی که مرهم زخمهایتان و مرجع و چراغ هدایت شما بود.
ننگ و نابودی بر شما باد که کوششتان به نا امیدی انجا مید و معامله شما زیانبار بود و دچار خشم خداوند شدید و خواری و بیچارگی را برای خود به ارمغان آوردید. وای بر شما.
هیچ میدانید چه جگری از رسول خداوند (صلی الله علیه و آله وسلم) سوزاندید و پاره کردید؟و چه حرمتی از او شکستید و چه خونهایی ازو ریختید؟ و چه کار عظیم و بزرگی انجام دادید که نزدیک است آسمانها از هم بشکافند و کوهها از هم بپاشند و زمین دهان باز کند و متلاشی شود.
چه مصیبت بزرگ و دشواریست و چقدر شوم است که راه چاره ای در آن نیست و باد به اندازه اسمانها خون بارید و براستی که در عذاب آخرت یاررسی نخواهید داشت.و از تاخیر در کیفر شما تعجب نکنید که پروردگار عزوجل در انتقام عجله نمیکند و هراسی از گذشتن و از دست رفتن زمان انتقام ندارد ،که حتما خداوند در کمینگاه شماست.
و سپس اشعاری در رسای حوادث کربلا خواندند.