*بهار آمد جوانی را پس از پیری زسر گیرم*
*کنار یار بنشینم زعمر خود ثمر گیرم*
*بگلشن باز گردم با گل و گلبن در آمیزم* * بطرف بوستان دلدارمهوش راببرگیرم*
*خزان وزردی آنرانهم درپشت سرروزی* *که در گلزارجان ازگل عذارخودخبرگیرم*
*پر و بالم که دَردِی از غم دلدار پرپر شد * *بفروردین بیاد وصل دلبر بال و پر گیرم*
*بهنگام خزان در این خراب آباد بنشستم* *بهار آمد که بهر وصل او بار سفر گیرم*
*اگر ساقی از آن جامی که بر عشاق افشاند*
*بیفشاند بمستی از رُخ او پرده بر گیرم*
*من خراباتیم از من سخن یار مخواه*
*گنگم از گنگ پریشان شده گفتارمخواه*
*من که با کوری ومهجوری خود سرگرمم*
*از چنین کور تو بینایی و دیدار مخواه*
*چشم بیمار تو بیمار نمودست مرا*
*غیر هذیان سخنی از من بیمار مخواه*
*باقلندر منشین گر که نشینی هرگز*
*حکمت و فلسفه وآیه و اخبار مخواه*
*مستم از باده ی عشق تو و از مست چنین*
*پند مردان جهان دیده و هشیار مخواه*
این عید سعید ، عید حزب الله است * * دشمن ز شکستِ خویش آگاه است
چون پرچم جمهوری اسلامــی ما **جـاوید به اســمِ اعظمِ"الله" اسـت
این عید سعید، عید اسعد باشد ** ملت به پناه لطف احمد باشد
بر پرچم جمهوری اسلامــی ما **تمثال مبارک محمد باشد
*********************
جمهوری اسلامی ما جاوید است ** دشمن ز حیاتِ خویش نومید است
آن روز که عالم ز ستمگر خالی است ** ما را و همه ستمکشان را عید است
جمهوری ما نشانگرِ اسلام است **افکار پلیدِ فتنه جویان خام است
ملت به ره خویش جلو می تازد ** صدام به دست خویش در صد دام است