امتحان نقاشی بود و کودک باید طرحی میکشید ،نگاهی به مداد رنگیهایش انداخت،4 رنگ بیشتر نبودند؛سبز،زرد،آبی و قرمز.
مداد قرمز را برداشت و یک دایره کشید،درونش یک مثلث کوچک گذاشت که نشان از انعکاس نور داشت.
بجز مثلث تمام دایره را قرمز کرد.
این نقش یک سیب است.
این همان رسم بچه هایی بود، که کسی را نداشتند که غیر از سیب طرح دیگری به آنها بیاموزد.
هنوز بعضی از نقش سیبهایم را دارم!!
او تمام دردهایش را سیب میکشید،تا غصه هایش را در یکرنگی سیب گم کند و با مثلثی از نور بگوید؛امیدش به خداست.
این فقط یک سیب نبود، این شاید نامه ای پر از درد بود که برای ارسال به آدرس خدا تمبر میخورد.
معلمین گرامی و زحمتکش...
نمیدانم...هنوز هم گاهی بچه ها...سیب میکشند ؟
از شما خواهش میکنم اگر به دانش آموزی برخورد کردید که فقط سیب میکشید...از او نپرسید که چیز دیگری بلد هست نقاشی کند یا نه؟
من میدانم...
او فقط میتواند سیب بکشد...
هوایش را داشته باش....