پيام
+
وقتي که به قتلگاه رسيدند، همه بي اختيار خودشان را از روي مرکبها به روي زمين انداختند.زينب(س) خودش را به بدن مقدس ابا عبد ا... مي رساند، آن را به يک وضعي مي بيند که تا آن وقت نديده بود: بدني مي بيند بي سر و بي لباس، با اين بدن معاشقه مي کند و سخن مي گويد: «بابي المهموم حتي قضي،بابي العطشان حتي مضي ».

زهرا بشري موحد
90/9/15
شايگان♥®♥
آنچنان دلسوز ناله کرد که «فابکت و ا... کل عدو و صديق » يعني کاري کرد که اشک دشمن جاري شد،دوست و دشمن به گريه در آمدند. مجلس عزاي حسين را براي اولين بار زينب ساخت. ولي در عين حال از وظايف خودش غافل نيست.
شايگان♥®♥
پرستاري زين العابدين به عهده اوست، نگاه کرد به زين العابدين، ديد حضرت که چشمش به اين وضع افتاده آنچنان ناراحت است گويا مي خواهد قالب تهي کند، فورا بدن ابا عبد ا... را رها کرد و آمد سراغ زين العابدين و گفت: پسر برادر! چرا تو را در حالي مي بينم که مي خواهد روح از بدنت پرواز کند؟ فرمود: عمه جان! چطور مي توانم بدنهاي عزيزان خودمان را ببينم و ناراحت نباشم؟
شايگان♥®♥
زينب در همين شرايط شروع مي کند به تسليت خاطر دادن به زين العابدين. که اي پسر برادر! از جد ما چنين روايت شده است که حسين عليه السلام همين جا، که اکنون جسد او را مي بيني، بدون اينکه کفني داشته باشد دفن مي شود و همين جا، قبر حسين، مطاف خواهد شد.
شايگان♥®♥
بر سر تربت ما چون گذري همت خواه
که زيارتگه رندان جهان خواهد بود
آينده را که اينجا کعبه اهل خلوص خواهد بود، زينب براي امام زين العابدين روايت مي کند.
*-عشق الهي*
http://bineshan27.parsiblog.com/MLink/?5578564
شايگان♥®♥
امان از دل زينب.