• وبلاگ : شايگان♥®♥
  • يادداشت : يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ...(4)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 1 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عمو، خوبيد؟

    عمو شما نوشتيد گلوي حضرت محمد (ص) را فشار دادند بعد جبرئيل بهشون گفته بخوان! ولي اين طوري نبوده، آخه حضرت محمد که قرار نبوده از روي نوشته بخونه! عمه مي گه وقتي پيامبرها به پيامبري برگزيده مي شند نمي ترسند، چون به خدا نزديک تر مي شند.

    تو پست جديدي که گذاشتيم ما ماهي گير شديم، بيايند و برامون نظر بديد
    خب ديگه ما بريم



    پاسخ

    سلام بر شما آرش و آتناي عزيز.ممنونم عزيزم ،الحمد الله خوبم.اميدوارم شما هم سلامت و شاد باشيد.اين خفگي که در متن اومده بخاطر اون احساس سر در گمي و مبهمي بوده که براي حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم پيش اومده.درسته ايشان پيامبر و برگزيده خدا بودند اما تمامي احساسات يک انسان معمولي را دارا بودن و همين طور ترس در تمام انسانها مشترکه.اين ترس بخاطر ناشناخته بودن اون موضوع براي حضرت پيامبر بوده نه ترس از چيز ديگه اي.اين القا بصورت دروني بوده ،مثل اينکه يکي از درونت باهات صحبت کنه.ضمنا فرشته وحي کلماتي که خداوند بهش امر کرده بوده که به حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم به ايشون به صورت دروني القا ميکنه و ازش ميخواد که اون کلمات رو تکرار کنه يا همون بخونه.منظور از اين خواندن تکرار اون کلماته.منظور عمه بزرگوار شما هم اينست که اون بزرگواران از انجام وظيفه بزرگي که بر روي دوششون گذاشته شده بوده ترسي نداشتند و در اجراي حکم خداوند وحشت نميکردند چون ميدونستند که خداوند هميشه يار و ياور اونها در انجام رسالت بزرگشون هست.ممنونم از توجهتون بچه هاي گل .مرحبا.راستي از اينکه داريد قرآنو حفظ ميکنيد خيلي خوشحالم و براي شما آرزوي موفقيت روز افزون دارم.سلام بنده رو به پدر و مادر بزرگوارتون برسونيد و بخاطر داشتن چنين فرزندان نيکوئي بهشون تبريک بگيد.خداوند شما رو حفظ کنه عزيزان من.در پناه خدا.