سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

ذر

این شب در حال پایان یافتن بود،این  شب نخست بود که  پایان میگرفت.قبل از آن هیچ شب و روزی معنا نداشت و اکنون آغاز یک پایان بود.

عالم و عالمیان منتظر بودند تا طوفان الست  آغاز شود و سکوت بر همه جا حکم فرما بود.

به یکباره عالم سراسر نور شد و نور همه جا را درنوردید ،فرشته ها به پرواز در آمده بودند ،سایه هاشان همه جا دیده میشد ،سایه های پاکی که  هیچ آلودگی در آنها راه نمیافت ،با صدای محزونشان حس غمناکی به هستی بخشیده بودند.

ماموریت سختی داشتند ،آنها مامور به این بودند که پیغام پروردگار را به تمام عالم وجود برسانند.هستی باید با خبر میشد.

و خداوند فرا خواند ...تمام ذرات هستی را...ذرات به وجد آمدند...همچنان شب حکم فرما بود...ذرات  به  هم پیوستند  در یک آن...به یک چشم بر هم زدن...

و در خیال نمیگنجد عظمت و شکوه عدم...براستی چه دیده ای  این شکوه را درک میکند...

همه بودند...همه کس...همه چیز...تمام آنها که بوده اند ، مرده اند و همه آنهایی که  موجود خواهند بود...همه و همه بودند....

زمان متوقف بود و قرنها چه گذشته و چه آینده در سکوت غوطه میخوردند...چه انتظاری  در وجود همه بود...تا شب پایان بگیرد...شب نخست...

تمام ذرات  ثابت شده بودند ...بی حرکت و ساکن...همه سراپا گوش و چشم بودند...به ناگاه صدای عالمگیری بمانند صدای زلزله  عدم را به لرزه انداخت و او از بارگاه نور بلند شد:

الست بربکم...من آفریدگار و پروردگار شما نیستم؟

قالوا : بلی...و ذرات یکصدا میگویند: بله

هاتف نوا داد: خداوند حکم فرموده اند... ای عالمیان آگاه باشید و همه گوش و چشم شوید  ... ای عالم ذر ...

جبرئیل صدای هاتف را که شنید فرمود: ای هاتف مژده تو چیست ؟...از جانب خداوند چه پیغام و سروشی داری ...بگو و دلهای بی قرار را آرام کن...این همه نور و خلقت برای چیست؟...چه پیمانی...چه عهدی باید بسته شود؟...

عالم ذر

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ  قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ ***سوره مبارکه اعراف-آیه 172***

و [به یاد آر] هنگامى که پروردگارت از صلب بنى‏آدم نسلشان را پدید آورد ، و آنان را [در ارتباط با پروردگاریش] بر خودشان گواه گرفت [و فرمود :] آیا من پروردگار شما نیستم ؟ [انسان‏ها با توجه به وابستگى وجودشان و وجود همه موجودات به پروردگارى و ربوبیّت حق] گفتند : آرى ، گواهى دادیم . [پس اقرار به پروردگارى خود را در این دنیا از شما گرفتیم] تا روز قیامت نگویید : ما از این [حقیقت آشکار و روشن] بى‏خبر بودیم .«172»

پا ورقی:

از آیه 172 سوره اعرافاینگونه  استنباط می‌شود که مفاد پیمان گواهی بر پذیرش پروردگار  و بر پذیرش توحید و یگانه خواندن پروردگار بوده‌است.[1] در برخی از روایات اسلامی، این پیمان را به فطرت نیز مربوط می دانند و مرتبط بودن این پیمان با فطرت را یکی از پایه‌های این پیمان قلمداد می‌کنند.[2]

  1.  سوره اعراف، آیه172
  2.  بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج3، ص 276

لطفا در صورت کپی برداری ،منبع ذکر گردد.شایگان.




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 91/1/30 توسط ♥®♥شایگان
    

عکس